چهارده دریا
 

[ شنبه 19 مهر 1399برچسب:, ] [ 18:28 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

سلام دوستــــان 

گفتم این پست رو ویــــژه براتون بذارم

بزرگـوارانی کـه حاجت دارند  

(ازدواج، محبت، ثروتمندشدن، بخت گشایی، شفای بیمار، کنکور و...)

میخوام یه ختم معرفــــی کنم 

این ختم حکم کبریت احمر رو داره. 

حاجت مندان عزیز،  

صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی رو 

به مدت ۴۰ روز، هرروز یک بار بخونید  

و به امام زمان (عج) هدیه کنید.

 اگر یک روز به هر دلیلی نخونید، باید ختم رو از اول شروع کنید.

 با وضو و روبه قبله باشید و با توجه به معنی بخونید بهتره.

 هرکی این ختم رو خوند، دست خالی برنگشت

و از امام زمان (عج) حاجت گرفت.

  دعا برای ظهور امام زمان (عج) فراموش نشه. 

ان شاالله همتون حاجت روا شید. 

التمـــــاس دعــــــــا
 

[ شنبه 19 مهر 1399برچسب:, ] [ 18:11 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

امام زمان چه روزی ظهور می کند!

آیا با توجه به شعر معروف شاید این جمعه بیاید شاید باید بگوییم روز ظهور جمعه است؟

پاسخ ⬇️

⬅️ درباره روزی که ظهور در آن محقق می شود چهار دسته روایت داریم ؛

1⃣ دسته ای روز ظهور را روز عاشوراء معرفی می کند.

2⃣ دسته ای روز ظهور را روز نوروز معرفی می کند .

3⃣ دسته ای روز جمعه را به عنوان روز ظهور معرفی می کند .

4⃣ و دسته ای روز شنبه را به عنوان روز ظهور معرفی می کند.

دسته اول و چهارم؛

امام باقر علیه السلام فرمود:
«قائم روز شنبه، روز عاشورا، روزی که حسین به شهادت رسید قیام می کند »

تهذیب الاحکام ج4 ص333
الغیبه نعمانی ص282

و فرمود:
«گویی قائم را می بینم که روز عاشورا، شنبه میان رکن و مقام ایستاده و جبرئیل پیش رویش ندا می دهد، بیعت از آن خداوند است و او زمین را از عدالت پر می کند همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است»

الغیبه طوسی ص453
بحار الانوار ج52 ص290

دسته دوم:

امام صادق علیه السلام فرمود:
« نوروز روزی است که قائم ما اهل بیت و والیان امر ظهور می کند و خداوند او را بر دجال پیروز می کند و او را در محل کناسه در کوفه به دار می کشد  و هیچ روز نوروزی نیست جز آنکه ما منتظر فرج در آن هستیم زیرا آن از روزهای ما است و فارس ها آن را پاس داشتند و شما تباهش نمودید»

بحار الانوار ج52 ص308

دسته سوم؛

امام صادق علیه السلام فرمود:
« قائم ما اهل بیت روز جمعه خروج می کند و قیامت هم روز جمعه بر پا می شود »

الخصال یک جلدی ص394
بحار الانوار ج59 ص26
الفقیه ج1 ص421

در جمع بندی باید توجه کرد که میان همزمانی روز ظهور با عاشورا و نوروز تعارضی وجود ندارد،
چون یکی بر اساس تاریخ قمری و دیگری بر پایه تاریخ شمسی است و همزمان شدن عاشوراء و نوروز امکان پذیر است.
اما بین روز جمعه و شنبه در ظاهر تعارض است و برای رفع تعارض چند راه پیش روی داریم ؛

بگوییم روز جمعه مقدمات قیام فراهم می شود و شنبه رسما قیام آغاز می گردد  و یا جمعه روز آغاز قیام و شنبه روز جهانی شدن آن است  و یا روز جمعه امام برای یاران خاص خودش ظاهر می شود و روز شنبه دعوت ایشان عمومی و علنی می گردد و این که در برخی احادیث آمده است که امام روز شنبه برای مردم سخنرانی می کند موید این احتمال است.

الارشاد ج2 ص379

[ پنج شنبه 27 خرداد 1400برچسب:, ] [ 10:40 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

بهشت كجاست؟

 بالاي هفت آسمان و جدا از هفت آسمان.چون آسمان روز قيامت از بين ميرود اما بهشت جاويدان است و سقف بهشت عرش پرودگار است.

________________

جهنم كجاست؟

 مركز آن طبقه هفتم زمين است،در جايي به نام سجين.جهنم كنار بهشت نيست كه بعضي ها ميپندارند.

زميني كه بر روي آن زندكي ميكنيم زمين اول است و شش زمين ديگر وجود دارد كه زير زميني است كه بر روي آن زندگي ميكنيم.

______________

سدره المنتهي چیست؟

درختي بزرك و سترگ كه ريشه هاي آن در آسمان ششم است و به آسمان هفتم نيز ادامه دارد.برگ هايي همانند گوش فيل.

اين درخت بيرون از بهشت واقع شده كه پيامبر(ص) جبرئیل را در كنار اين درخت به صورت حقيقي و و واقعي رويت كرد.بار قبل هم جبرئیل را در مكه در مكاني به نام اجياد ديده بود.

_______________

حورالعين چه کسانی هستند؟

زنان مومنان در بهشت ،نه از انسان نه از ملا ئکه و نه از جن.اگر يكي از اين زن ها به زمين دنيا نگاه كند، مابين مشرق و مغرب را روشن ميكند.

_______________

الولدان المخلدون چه کسانی هستند؟

خدمتكاران اهل بهشت،نه انس نه جن و نه ملائک، پايين ترين درجه اهل بهشت ده هزار تعداد از اين خدمتكاران را دارند.

________________

اعراف کجاست؟

ديوار بلندي است براي مسلماناني كه خوبي و بدي شان مساوي است،مدتي در كنار آن ديوار ميخورند و مي آشامند و سپس وارد بهشت ميشوند.

________________

مدت زمان روز قيامت چقدر است؟

 پنجاه هزار سال. ملائکه و روح در روزي كه مقدار آن پنجاه هزار سال است عروج مي يابند..روز قيامت پنجاه جايگاه است و هر جايگاهي هزار سال.

عايشه در اين مورد از پيامبر پرسيد روزي كه زمين و آسمان ها تغيير ميكند ما كجاييم؟؟؟

 فرمودند: بر روي پل صراط.

هنگام عبور از اين پل صراط سه جايگاه وجود دارد(بهشت)(جهنم)(و پل صراط)

همچنين فرمودند اولين نفراتي كه از اين پل رد ميشوند من و امتم هستیم. 

______________

پل صراط کجاست؟

  بهشت و جهنم دوجایگاه دارد،  كه براي رسيدن به بهشت بايد از مسير جهنم عبور كرد.

پل صراط بالا و به طول  جهنم واقع شده كه اگر با موفقيت تا انتهاي اين پل را پيمودي در بهشت را رو به روي خود ميبيني كه پيامبر به استقبال بهشتيان ايستاده است .

________________

خصوصيات پل صراط:

باريك تر از مو- برنده تر از شمشير- بسيار تاريك - زير آن جهنمي تيره و تار كه از عصبانيت در حال انفجار است.

تمامي گناهانت را بر روي پشتت حمل ميكني و اگر زياد گناهكار باشي عبورت را آهسته ميكند.اما اگر كوله بار گناهت اندك باشد در يك چشم به هم زدن عبور خواهي كرد.

پل صراط چنگك هايي دارد كه زير پاهات را زخمي ميكند كه اين كفاره گناهان و كلمات و نظرات گناه آلود است.

شنيدن فريادهاي بلند كساني كه پاهايشان ميلغزند و به قعر جهنم سقوط ميكنند را میشنوی .

رسول الله انتهاي پل در كنار در بهشت ايستاده و تو را در حالي كه بر روي پل شروع به راه رفتن ميكني ميبيند و برايت دعا ميكند و ميگويد اي خدا نجاتش بده.

آدمی مردماني را كه به قعر جهنم مي افتند و كساني كه نجات ميابندرامیبیند و اهميت نميدهد.

آدمی والدين خود را ميبيند اما توجهي نميكند.در آن لحظه آنچه كه برايش مهم است فقط و فقط نجات خودش است.

پس بر فتنه هاي دنيوي صبر كنيد كه سراب است.

تلاش كنيم و به همديگر ياري برسانيم تا در بهشتي كه پهناي آن به اندازه آسمان ها و زمين است همديگر را ملاقات كنيم.

بار خدايا ما را از عبوركنندگان از پل صراط قرار بفرما.


بهشت و جهنم 

[ چهار شنبه 19 آذر 1399برچسب:, ] [ 17:50 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]
قوم يأجوج و مأجوج از جنس جن بوده اند يا بشر؟
و آيا اينکه زمان ظهور امام عصر(ع) مي آيند صحت دارد؟
آیا یأجوج و مأجوج در آخرالزمان بازمی گردند؟
  
من هم يأجوج ومأجوج وموقعهم الحالي على الخريطة

از جمله گروه هايي  كه در قرآن كريم از آنها يادشده است، يأجوج و مأجوج مي باشند، از آنجا كه قرآن كريم تمامي داستان ها را بخاطر عبرت آموزي نقل كرده است لذا در اكثر آنها مخصوصاً داستان هايي كه اهميت كمتري نسبت به ساير داستان ها از قبيل داستان حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ دارند، نهايت اختصار گويي رعايت شده و غالباً به ذكر نامي از آنها اكتفا گرديده است. از اين گذر اصل و نسب انان و اين كه در كدام منطقه از جهان بوده اند يا از كدام نژاد و قبيله بوده و عاقبتشان چه شده است در پرده اي از ابهام مانده است. لذا بيشتر مفسران و دانشمندان در صدد يافتن جواب اين سؤالات برآمده و سخناني را گفته اند كه كمتر مي توان به درستي آنها اطمينان پيدا نمود، مخصوصاً زماني كه اين نظريه ها زياد بوده و تفاوت هاي چشمگيري نيز با هم داشته باشند.

در قرآن دو بار کلمات یاجوج و ماجوج وارد شده است.

یکی از آنها در مورد داستان ذوالقرنین است.

در داستان قرآن آمده است که ذوالقرنین در ابتدا بسمت غرب یا محل غروب خورشید عزیمت کرد و در آنجا گروهی را یافت که برای آنها جز خورشید پوشش دیگری نبود.   

پس از ماجراهایی که در قرآن شرح آن آمده است، ذوالقرنین بسمت محل طلوع خورشید یا مشرق حرکت نمود و در آنجا گروهی را یافت که زبانی را متوجه نمی شدند.   

طبق آیات قرآن آنها از گروه یاجوج و ماجوج به ذوالقرنین شکایت کردن و از وی خواهش کردند تا بین آنها و گروه یاجوج و ماجوج سد و مانعی را قرار دهد:  

قَالُوا یَا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ سَدًّا[۱] 

«گفتند اى ذوالقرنین یاجوج و ماجوج سخت در زمین فساد مى‏کنند آیا [ممکن است] مالى در اختیار تو قرار دهیم تا میان ما و آنان سدى قرار دهى[سد را دوباره تعمیر کنی]»  

ذوالقرنین به آنان گفت من احتیاجی به کمک مالی ندارم وفقط به نیروی انسانی شما برای تعمیر این سد نیازمندم.   

پذیرفت و با کمک خودشان، سدی برایشان ساخت. سدی که بر اساس آموزه های قرآنی از آهن بود و پوشش آن هم فلز مذاب بود.  

 در پایان ذوالقرنین به آنها گفت هر گاه این سد شکسته شود، آنگاه در صور دمیده خواهد شد و وعده الهی تحقق می یابد:  

یاجوج و ماجوج  یاجوج و ماجوج چه کسانی بودند ؟
 «تصویر سد یاجوج و ماجوج»
 

قَالَ هَذَا رَحْمَهٌ مِّن رَّبِّی فَإِذَا جَاء وَعْدُ رَبِّی جَعَلَهُ دَکَّاء وَکَانَ وَعْدُ رَبِّی حَقًّا وَتَرَکْنَا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فِی بَعْضٍ وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ لِّلْکَافِرِینَ عَرْضًا [۲] 

«گفت این رحمتى از جانب پروردگار من است و[لى] چون وعده پروردگارم فرا رسد آن [سد] را درهم کوبد و وعده پروردگارم حق است در آن روز آنان را رها مى‏کنیم تا موج‏آسا بعضى با برخى درآمیزند و [همین که] در صور دمیده شود همه آنها را گرد خواهیم آورد آن روز جهنم را آشکارا به کافران بنماییم» 

ایه دیگری که در قرآن از یاجوج و ماجوج سخن رفته در سوره مبارکه انبیاء قرار دارد.  

در این سوره نیز آمدن یاجوج و ماجوج نشانه نزدیکی تحقق وعده الهی شمرده شده است.  

حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ یَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن کُلِّ حَدَبٍ یَنسِلُونَ وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِیَ شَاخِصَهٌ أَبْصَارُ الَّذِینَ کَفَرُوا یَا وَیْلَنَا قَدْ کُنَّا فِی غَفْلَهٍ مِّنْ هَذَا بَلْ کُنَّا ظَالِمِینَ وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِیَ شَاخِصَهٌ أَبْصَارُ الَّذِینَ کَفَرُوا یَا وَیْلَنَا قَدْ کُنَّا فِی غَفْلَهٍ مِّنْ هَذَا بَلْ کُنَّا ظَالِمِینَ إِنَّکُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَارِدُونَ لَوْ کَانَ هَؤُلَاء آلِهَهً مَّا وَرَدُوهَا وَکُلٌّ فِیهَا خَالِدُونَ لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَهُمْ فِیهَا لَا یَسْمَعُونَ إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَى أُوْلَئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ لَا یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ لَا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِکَهُ هَذَا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاء کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ[۳]  

«تا وقتى که یاجوج و ماجوج [راهشان] گشوده شود و آنها از هر پشته‏اى بتازند و وعده حق نزدیک گردد ناگهان دیدگان کسانى که کفر ورزیده‏اند خیره مى‏شود [و مى‏گویند] اى واى بر ما که از این [روز] در غفلت بودیم بلکه ما ستمگر بودیم در حقیقت‏شما و آنچه غیر از خدا مى‏پرستید هیزم دوزخید شما در آن وارد خواهید شد 

اگر اینها خدایانى [واقعى] بودند در آن وارد نمى‏شدند و حال آنکه جملگى در آن ماندگارند براى آنها در آنجا ناله‏اى زار است و در آنجا [چیزى] نمى‏شنوند بى‏گمان کسانى که قبلا از جانب ما به آنان وعده نیکو داده شده است از آن [آتش] دور داشته خواهند شد   

صداى آن را نمى‏شنوند و آنان در میان آنچه دلهایشان بخواهد جاودانند دلهره بزرگ آنان را غمگین نمى‏کند و فرشتگان از آنها استقبال مى‏کنند [و به آنان مى‏گویند] این همان روزى است که به شما وعده مى‏دادند روزى که آسمان را همچون در پیچیدن صفحه نامه‏ها در مى‏پیچیم همان گونه که بار نخست آفرینش را آغاز کردیم دوباره آن را بازمى‏گردانیم وعده‏اى است بر عهده ما که ما انجام‏دهنده آنیم و در حقیقت در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.» 

اخوان الصفا در مورد محل زندگی قوم یاجوج و ماجوج، ابتدا مراتب ارض را بیان می دارند و آن را شامل دو نیمه می دانند که نیمی از آن در آب و نیمی دیگر بیرون است.   

آنها سپس نیم بیرون از آب را شامل اقالیم مختلف دانسته و تنها ربعی از آن را ربع مسکون خوانده اند، دریایی که منسوب به دریای یاجوج و ماجوج است را بیرون از ربع مسکون و از دریاهای محیط بر آن دانسته اند و آورده اند:  

«و أما بحر الغرب و بحر یأجوج و مأجوج، و بحر الزّنج، و بحر الزانج، و البحر الأخضر، و البحر المحیط فخارج عن هذا الرّبع المسکون» [۴] 

در حدیثی از پیامبر اکرم ص مرویست که فرمودند:  

«در روز قیامت خداوند به آدم علیه السلام گوید برخیز و آتش بیفروز.   

آدم عرض می نماید: چه مقدار به آتش می روند؟   

به او گفته می شود: از هر هزار نفر ۹۹۹ نفر به آتش خواهند رفت.  

وقتی که صحابه این سخن را شنیدند غمگین شده و به گریه پرداختند.   

پیامبر اکرم وقتی چنین دید فرمود: عنل کنید و بشارت باد شما را به کسی که جان محمد در دست قدرت اوست با شما دو گروه از موجودات هستند که بیش از آنها نبودند هلاک شدگان از بنی آدم و بنی ابلیس.  

به پیامبر گفته شد: این دو گروه چه کسانی هستند؟ 

 فرمود: یاجوج و ماجوج.   

پس صحابه بی غم شدند.  

 آنگاه پیامبرفرمود: عمل کنید و شاد باشید بدان خداى که نفس محمد در قدرت اوست که شما در میان مردمان روز قیامت نباشید مگر چون خالى در پهلوى شتر، یا چون نشانى در پاى ستور.»[۵] 

حدیث دیگری نزدیک به همین مضمون می گوید در هنگامى که پیامبر خدا (ص) آیه: إِنَّ زَلْزَلَهَ السَّاعَهِ شَیْ‏ءٌ عَظِیمٌ را قرائت کرد فرمود: «آیا مى‏دانید آن چه روزى است؟ آن روزى است که به آدم (ع) گفته مى‏شود: برخیز بهره دوزخ را از فرزندانت بفرست. مى‏گوید: چقدر؟   

پاسخ داده مى‏شود:
از هر هزار نفر نهصد و نود و نه نفر را به دوزخ و یک تن را به بهشت روانه کن».  

راوى مى‏گوید: پس مردمان نومید شدند و همه روز مى‏گریستند و دست از کار و مشاغل خود کشیدند. پیامبر (ص) به سوى آنها آمد و فرمود: «چرا کار نمى‏کنید؟» عرض کردند: پس‏ از آنچه براى ما گفتى چه کسى مى‏تواند کار کند؟  

فرمود: «شما میان امّتهاى دیگر چه اندازه‏اید؟ کجایند قاویل و ثاریس و منسک و یأجوج و مأجوج، امّتهایى که شماره آنها را جز خدا نمى‏داند.

شما در میان امّتهاى دیگر مانند یک موى سپید در پوست گاو سیاه و یا نشانى بر بازوى چارپا هستید»[۶] 

حذیفه گوید از رسول خدا از یاجوج و ماجوج پرسیدم.   

حضرت فرمود: یاجوج امتی هستند و ماجوج امتی دیگر.  

هر یک از این دو امت شامل چهار گروه هستند و هیچ یک از آنها نمی میرد مگر اینکه هزار پسر از خودش بر جای می گذارد که تمامیشان دارای سلاح هستند.   

گفتم ای پیامبر خدا آنها را برایم وصف نما؟   

حضرت فرمود : آنها سه صنف دارند؛  

صنفی از آنها مانند ارز هستند.   

گفتم ای پیامبر خدا ارز چیست؟ حضرت فرمودند:
نوعی از درختی تنومند در شام.  

صنفی دیگر از آنها دارای طول و عرض مساویند.   

این گروه را نه آن و نه کوه ممانعت نمی نماید. و گروهی دیگر از آنها[۷]  

در قاموس قرآن آمده است: مراد از یأجوج و مأجوج در قرآن مجید باحتمال قوى مردم چین و مغولان‏اند.[۸] 

حضرت علی (ع) گروه یاجوج و ماجوج را از فرزندان آدم ندانسته و می فرماید:  

«هزار و دویست صنف از مخلوقات خدا در خشکیند و هزار و دویست صنف از مخلوقات خدا در دریایند و انواع بنی آدم هفتاد نوع هست بجز یاجوج و ماجوج.»‏[۹]                                                   

جزری، نسناس را همان یاجوج و ماجوج خوانده است و می گوید:  

«النسناس قیل: هم یأجوج و مأجوج، و قیل: خلق على صوره الناس أشبهوهم فی شی‏ء، و خالفوهم فی شی‏ء و لیسوا من بنی آدم و قیل هم من بنی آدم، و منه الحدیث” إن حیا من عاد عصوا رسولهم فمسخهم الله نسناسا، لکل رجل منهم ید و رجل من شق واحد ینقرون کما ینقر الطائر، و یرعون کما ترعى البهائم‏»[۱۰]

در معجم مصلحات و الاظ فقهیه تعبیر جالبی از این دوقوم می آید که از یک آیه قرآنی گرفته شده است. 
در این کتاب آمده است که در قول خدا «وَ هذا مِلْحٌ
أُجاجٌ»[۱۱] اجاج تاکید بر شدت نمکین بودن و اجاج تاکید بر شدت حرارت است.  

و بدینطریق است معنای یاجوج و ماجوج . چرا که ایشان به آتش مشتعل شباهت دارند.[۱۲]  

درکتاب تحقیق در کلمات قرآن کریم ذیل ایه من کل حدب ینسلون در مورد محل زندگی قوم یاجوجوماجوج آمده است که:« مکان زندگی ایشان هم باید نسبت به محل زندگی انسانها اشرافیت داشته باشد. چرا که در این آیه سخن از از سیر ایشان از مکان مرتفع است بدون حضور مانع و حاجز.»[۱۳] 

در تفسیر قمی در مورد یاجوج و ماجوج آمده است که ایشان در آخرالزمان به زمین خواهند و آدمیان را می خورند.  

در حدیث دیگری نیز آمده که به هنگام نزول یاجوج و ماجوج جبرئیل بزمین آمده وبرخی از شعائر مقدس را به آسمان خواهد برد:  

«فإذا کان عند خروج یأجوج و مأجوج أرسل اللّه تعالى جبرئیل فرفع من الأرض القرآن و العلم و الحجر من رکن البیت و مقام ابراهیم و تابوت موسى بما فیه .»[۱۴]

 از پیامبر اسلام مرویست که فرمودند:  

«لا إله إلّا اللّه ویل للعرب من شر قد اقترب فتح الیوم من ردم یأجوج و مأجوج مثل هذه و حلق- قلت یا رسول اللّه (صلّى اللّه علیه و آله و سلم)! أنهلک و فینا الصالحون؟ قال: نعم إذا کثر الخبث‏»[۱۵] 

باید دانست که مراد از یاجوج و ماجوج موجوداتی غیر از بنی آدم هستند،   

چنانکه در روایت امیر المومنین نیز بدان اشاره شده است.   

این موجودات برابر با جوتون ها یا گایانت های آدمخوار اساطیر اسکاندیناوی میباشند که در جوتون هایم زندگی می کنند.   

جوتون‌ها یا گایانت‌ها گروهی از ارواح طبیعی هستند (نژادی غیر از انسان) که دارای نیرویی فوق بشری بوده و بعضی اوقات در مقابل نژادهای اثیر و ونیر قرار می‌گیرند.   

اگرچه آنها می‌توانند غالباً با هر یک از این دو گروه خدایان آمیخته و با آنها ازدواج نمایند.   

جوتون‌هایم یکی از نه قسمت عالم است که دارای کوه‌های مرتفع و دره‌های عمیق می‌باشد.   

جوتون‌ها دو طایفه عمده دارند: گایانت‌های سنگی یا صخره‌ای Rock Giants و گایانت‌های یخی Frost Giants.  

ذکر این نکته نیز ضروری به نظر میرسد که به دو قسمت جوتون هایم که گایانت های یخی و گایانت های صخره ای در آن ساکن هستند در منابع اسلامی جابلقا و جابرسا گفته می شود. 

در مورد يأجوج و مأجوج نظرات گوناگوني ارائه شده است كه به تعدادي از آنها اشاره مي شود.
1. اينان دو قبيله از نوادگان حضرت نوح(ع) بوده اند. بدين گونه كه يافث پسر نوح به سرزمين هاي شرقي مهاجرت نموده و در آنجا سكني گزيد و صاحب پنج پسر شد كه يكي از آنها اشار نام داشته و فرزندان او به يأجوج و مأجوج خوانده مي شوند[۱۶].
2. حديثي از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل شده است كه يأجوج و مأجوج دو قبيله بوده اند كه از حيث شكل ظاهري و جسماني بسيار بزرگ بوده و با انسان هاي كنوني تفاوت فاحشي داشته اند اما از آنجائي كه حديث مزبور داراي سند معتبر و متن متقني نمي باشد، لذا قابل اعتماد نيست[۱۷]. جالب اين است كه فخر رازي مي گويد، عده اي گفته اند يأجوج و مأجوج در نهايت كوچكي جثه بوده اند[۱۸].

3. روايت ديگري هم آورده شده است كه اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: كه يأجوج و مأجوج از جنس بشر نبوده اند[۱۹] اما فخر رازي باز هم آورده است كه آنان از جنس بشر بوده اند. همچنين ابن كثير مي گويد: يأجوج و مأجوج از ميان كوه های مشرق بر بلاد تركان حمله آورده و فساد كرده زراعت ها و چارپايان و انسان ها را نابود گردانيده اند[۲۰].
4. علامه طباطبايي در تفسير شريف الميزان با استناد به برخي شواهد تاريخي و گفته هايي از تورات مي فرمايد: از اين نقل قول ها چنين استفاده مي‌شود كه آنها امت يا امت هايي عظيم (و پرجمعيت) بوده كه در قسمت هاي بالاي شمال آسياي آن زمان، مي زيسته اند و مردماني جنگجو و معروف به غارت گري بوده اند. از سويي تاريخ هم گواهي مي دهد كه اين مناطق موطن امتي بزرگ و وحشي بوده كه جمعيتشان رو به فزوني مي نهاد و به كشورهاي همجوار چون چين حمله برده و به ساير نقاط مهاجرت كرده اند[۲۱].
سپس علامه بزرگوار از مولانا ابوالكلام آزاد نقل مي كند كه بحث از تحولات لغات اين را مي رساند كه يأجوج مأجوج همان مغول بوده است، اين دو كلمه از زبان چيني منگوك و منچوك درقرآن به زبان عربي بيان شده و يأجوج و مأجوج خوانده مي شوند. در ترجمه هايي كه به زبان يوناني براي اين دو كلمه نقل كرده اند گوگ و ماگوگ مي شود که شباهت كاملي بين ماگوك يوناني و منگوك چيني وجود دارد. معلوم مي شود كه اين دو كلمه همان لغات چيني هستند.
هم چنانكه منغول و مغول نيز از آن مشتق گرديده است. كه اينان به طرف چين سرازير شده و از طريق قفقاز[۲۲] به ارمنستان و ايران و ديگر نواحي هجوم مي آورند[۲۳].
در تفسير نمونه آمده است كه در تورات در كتاب حزقيل فصل 38 و 39 و نيز كتاب رؤياي يوحنا فصل بيستم از آنها به عنوان گوگ و ماگوگ ياد شده است كه معرّب آن يأجوج و مأجوج مي باشد[۲۴].
در نهايت مي توان از مجموع سخنان نتيجه گرفت كه اينان از جنيان نبودند. اما درمورد خروج آن دو در آخرالزمان و ظهور حضرت مهدي(عج) دليل استواري وجود ندارد.
برخي به ذيل آيه 100 سوره كهف در مورد خروج اين دو استدلال کرده اند كه فرموده است: پس زماني كه بيايد وعده پروردگار من آن را در هم مي كوبد و وعده پروردگارم حق است. صاحب تفسير قمي حديثي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نقل كرده كه مي فرمايد: قبل از روز قيامت در آخرالزمان سد ذوالقرنين منهدم مي شود و يأجوج و مأجوج خروج مي كنند و مردم را مي خورند[۲۵] (و قتل عام مي كنند).
غير از اين مورد نظرات ديگري درباره اين آيه شريفه ارائه شده است كه به بحث ما مربوط مي گردد از جمله:
الف: مراد از وعده الهي باز شدن راه يأجوج و مأجوج مي باشد چرا كه موقعي كه ذوالقرنين ساختن سد را تمام نمود گفت: اين از رحمت پروردگار من است و زماني كه وعده او برسد آن را درهم مي كوبد و راه باز مي شود.
ب: مراد از وعده الهي روز قيامت است[۲۶].
اما نمي توان نظر اول را درست دانست چرا كه ظاهر آيه شريفه اين است كه وعده الهي متاخر از فتح يأجوج و مأجوج است و از طرفي آيات بعدي نظر دوم را تقويت مي كند كه از قيامت و نشانه هاي آن صحبت مي كند؛ بنابراين اين احتمالات قابل اثبات نيستند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- كتاب تاريخ عصر ظهور نويسنده:سيد محمد صدر.
2- تفسير الميزان نويسنده:علامه طباطبايي جلد 12 و 13.

پي نوشت ها:

[1] ـ سوره مبارکه کهف، ایه ۹۴  

[۲] ـ سوره مبارکه کهف، آیات ۹۸ تا ۱۰۰  

[۳] ـ سوره مبارکه انبیاء، آیات ۹۶ تا ۱۰۵  

[۴] ـ رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، ج‏۱، ص: ۱۶۴   

[۶] ـ تفسیر راه روشن، جلد۷، ص: ۳۲۷  

[۷] ـ بحارالأنوار ج : ۶ ص : ۲۹۷ ، وَ وَرَدَ فِی الْخَبَرِ عَنْ حُذَیْفَهَ قَالَ سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنْ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ قَالَ یَأْجُوجُ أُمَّهٌ وَ مَأْجُوجُ أُمَّهٌ کُلُّ أُمَّهٍ أَرْبَعُمِائَهِ أُمَّهٍ لَا یَمُوتُ الرَّجُلُ مِنْهُمْ حَتَّى یَنْظُرَ إِلَى أَلْفِ ذَکَرٍ مِنْ صُلْبِهِ کُلٌّ قَدْ حَمَلَ السِّلَاحَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ صِفْهُمْ لَنَا قَالَ هُمْ ثَلَاثَهُ أَصْنَافٍ صِنْفٌ مِنْهُمْ أَمْثَالُ الْأَرْزِ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الْأَرْزُ قَالَ شَجَرٌ بِالشَّامِ طَوِیلٌ وَ صِنْفٌ مِنْهُمْ طُولُهُمْ وَ عَرْضُهُمْ سَوَاءٌ وَ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ لَا یَقُومُ لَهُمْ جَبَلٌ وَ لَا حَدِیدٌ وَ صِنْفٌ مِنْهُمْ یَفْتَرِشُ أَحَدُهُمْ إِحْدَى أُذُنَیْهِ وَ یَلْتَحِفُ بِالْأُخْرَى وَ لَا یَمُرُّونَ بِفِیلٍ وَ لَا وَحْشٍ وَ لَا جَمَل‏ وَ لَا خِنْزِیرٍ إِلَّا أَکَلُوهُ مَنْ مَاتَ مِنْهُمْ أَکَلُوهُ مُقَدِّمَتُهُمْ بِالشَّامِ وَ سَاقَتُهُمْ بِخُرَاسَانَ یَشْرَبُونَ أَنْهَارَ الْمَشْرِقِ وَ بُحَیْرَهَ طَبَرِیَّه  

[۸] ـ قاموس قرآن، ج‏۱، ص: ۴۷  

[۹] ـ الکافی، ج‏۸، ص: ۲۲۰، سُئِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع عَنِ الْخَلْقِ فَقَالَ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفاً وَ مِائَتَیْنِ فِی الْبَرِّ وَ أَلْفاً وَ مِائَتَیْنِ فِی الْبَحْرِ وَ أَجْنَاسُ بَنِی آدَمَ سَبْعُونَ جِنْساً وَ النَّاسُ وُلْدُ آدَمَ مَا خَلَا یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوج  

[۱۰] ـ مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ۲۶، ص: ۲۱۰ 

[۱۱] ـ سوره فاطر، الآیه ۱۲  

[۱۲] ـ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهیه، ج‏۱، ص: ۶۰، الملح الشدید الملوحه، أج المایؤج: اشتدت ملوحته و ، و قوله تعالى:. وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ. تأکید لشده ملوحته، و أجیج النار لشده حرارتها، و منه یأجوج و مأجوج شبّهوا بالنار المضطرمه 

[۱۳] ـ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏۲، ص: ۱۷۶، أی من کلّ موضع مرتفع مشرف الى الانخفاض یسرعون، فلا یکون الارتفاع حاجزا بینهم و بین سیرهم و حرکتهم، و فی هذا التعبیر إشاره أیضا الى حدّه سیرهم و سرعته، و الى تسلّطهم و إحاطتهم  

[۱۴] ـ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقران، ج‏۱۸، ص: ۲۲۲  

[۱۵] ـ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج‏۱۸، ص: ۲۲۲

[۱۶] . آلوسي بغدادي، تفسير روح المعاني، بيروت، داراحياي التراث، چهارم، 1405ق،  ج 16، ص 38.

[۱۷]. قرطبي، الجامع لاحكام القرآن، بيروت، داراحياء التراث، 1405ق، ج 11، ص 56.

[۱۸] . فخر رازي، التفسير الكبير، بيروت، داراحياء التراث، سوم، بي تا، ج 21، ص 170.

[۱۹] . الحويزي، تفسير نورالثقلين، قم، اسماعيليان، 1370، ج 3، ص 307، ح 228.

[۲۰] . سعيد حوي، الاساس في التفسير، مصر، دارالسلام، 1412ق، ج 6، ص 3226.

[۲۱] . محمد حسين طباطبائي، تفسير الميزان، ترجمه موسوي همداني، قم، دفتر انشارات اسلامي، ج 13، ص 525.

[۲۲] . همان منطقه اي است كه سد معروف به سد ذوالقرنين آنجاست.

[۲۳] . طباطبايي، پيشين، ص 541.

[۲۴] . ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، قم، دارالكتب الاسلاميه، ج 12، ص 551.

[۲۵] . علي بن ابراهيم قمي، تفسير قمي، قم، دارالكتاب، 1267، ج 2، ص 222.

[۲۶] . همان، ج 2، ص 76.

[ چهار شنبه 19 آذر 1399برچسب:, ] [ 15:6 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

مصطفی لعل شاطری: ظهور منجی بشر در آخرالزمان، باوری است قطعی و همگانی، و از نشانه هایی که به طور قطع قبل از ظهور حضرت رخ خواهد داد و در آیات و روایات بر آن تاکید فراوانی گردیده است، «ندای آسمانی» می باشد!

از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمودند: هرگاه گوینده ای از آسمان ندا دهد که حق با اولاد محمد (ص) است، در آن هنگام، ظهور مهدی (عج) بر سر زبان ها می افتد و همه جزء محبین او می گردند و غیر او را یاد نمی کنند، و همچنین ابوبصیر از آن حضرت روایت می کند که فرمودند: قائم (ع) ظهور نمی کند، تا این که نامش از آسمان ندا داده شود. (بحارالانوار، ج52: 119)

ندای جبرئیل و شیطان
ندای آسمانی یکی از نشانه های حتمی ظهور حضرت مهدی (عج) می باشد، اما جالب است بدانید که در هنگام ظهور دو ندا شنیده خواهد شد به نحوی که محمدحسین مهوری مدرس و محقق حوزه در این باره می نویسد:
هنگام ظهور حضرت مهدی (ع) دو ندا شنیده خواهد شد. یکی ندای آسمانی توسط حضرت جبرئیل (فرشته وحی) و دیگری ندای شیطانی توسط ابلیس ملعون. ابوبصیر از امام باقر (ع) روایت می کند که فرموده اند: «پیش از ظهور حضرت مهدی (ع) چاره ای از دو ندا نیست، ندایی از آسمان که صدای جبرئیل است و صدایی از زمین که صدای ابلیس ملعون است.» (بحارالانوار، ج52: 288)
در شب جمعه، بیست و سوم ماه مبارک رمضان، جبرئیل (فرشته وحی) از آسمان نام و نام پدر حضرت مهدی (ع) را ندا می دهد و می گوید:
آگاه باشید که حجت خدا در کنار خانه خدا ظهور کرد. از او پیروی کنید چرا که حق با او و در اوست. قائم آل محمد (ص)، بهترین امت و امیر و حاکم شماست. این مهدی (ع) است که به شیوه داود (ع) و سلیمان (ع) قضاوت می کند و درخواست شاهد نمی کند. پس جنگ و خونریزی برای چیست؟ به او گوش بسپارید و از دستوراتش پیروی کنید. بدانید که حق با علی (ع) و آل محمد و پیروان آن هاست و علی (ع) و پیروانش رستگارند. ای مردم جهان! عمر جباران و ستمگران به پایان رسیده است. (همان: 322، 369)
تمام موجودات جهان که در آن ها روح دمیده شده، در شرق و غرب گیتی، حتی دختران در سراپرده در پایان همان روز، شیطان لعنت شده نیز در هوا بالا می رود، به طوری که از اهل زمین فاصله می گیرد و مردم را در حکومت بر حق علی (ع) و اولاد او به شک می اندازد و مردم به پیروی از سفیانی تحریک می کند و با این ندا گروهی به شک می افتند و چه بسیار انسان های متحیرو شکاک که در آتش سقوط می کنند. این ندا از سوی ابلیس و از زمین سر داده خواهد شد. همانگونه که شیطان در شب عقبه علیه پیامبر (ص) ندا داد. امام صادق (ع) به معلی بن خُنَیس فرمود:
صدای جبرئیل از آسمان است و صدای ابلیس از زمین. پس از ندای اول پیروی کنید و از ندای دوم بر حذر باشید که مبادا از آن فریب بخورید.

ندای آسمانی در قرآن
در احادیث بسیاری از پیشوایان معصوم (ع) آیه: «ان نشأ ننزّل علیهم من السّماء آیة فظّلت اعناقهم لها خاضعین» (یعنی) اگر بخواهیم، معجزه ای از آسمان بر آنان فرود می آوریم تا در برابر آن گردن هایشان خاضع گردد، بر ندای آسمانی تطبیق شده است. (بحارالانوار، ج51: 48)
عبدالله بن سنان می گوید: «خدمت امام صادق (ع) بودم. آن حضرت تکیه داده بود. در این حال شخصی از قبیله همدان به امام (ع) عرض کرد: اهل سنت به ما عیب می گیرند و می گویند: شما می پندارید که منادی از آسمان نام صاحب الامر را ندا خواهد داد! امام با شنیدن این سخن بسیار خشمگین شد، به حال عادی نشست و فرمود: این مطلب را از من نقل نکنید، بلکه از پدرم نقل کنید و در این کار هیچ ایرادی بر شما نیست؛ گواهی می دهم که از پدرم شنیدم که می فرمود: به خدا سوگند! این مطلب به طور شفاف و روشن در کتاب خدا هست؛ آنجا که می فرماید: «ان نشاء ننزّل علیهم من السّماء آیة فظّلت اعناقهم لها خاضعین» (شعرا: آیه4)
در حدیثی از امام باقر (ع)، آیه: «ولو اذفزعوا فلافوت و أخذوا من مکان قریب»: ای کاش می دیدی هنگامی را که وحشت زده اند و راه گریزی ندارند و از محل نزدیکی گرفته می شوند؛ بر ندای آسمانی تطبیق شده است، (بحارالانوار، ج52: 185، 292) و همچنین آیه «قُل هوُالقادر عُلی أن یبعث عَلیکُم عَذاباً مَن فُوقکم اَو مَن تَحت أرجلکم اَو یَلبسکم شَیعاً وَ یَذیق بَعضکم باس بَعض أَنظر کَیف نَصرف الآیات لَعلّهُم یَفقهون» : بگو او تواناست که از بالای سرتان یا از زیر پایتان عذاب بر شما فرو فرستد یا شما را گروه گروه سازد و عذابتان را به یکدیگر بچشاند. بنگر که چگونه آیات خود را به صورت گوناگون بیان می کنیم. باشد که بیندیشند. (انعام: آیه 65)در این آیه «عذاب از بالای سر»، به ندای آسمانی تفسیر شده است. (بحارالانوار، ج52: 181)
و همچنین آیه «وَ استَمع یَوم یُناد المُناد مَن مَکان قَریب یَوم یَسمعون الصیحة بِالحق ذلک یَوم الخُرُوج»: به گوش باش روزی که منادی از نزدیک ندا می دهد. روزی که صیحه حق را می شنوند، آن روز، روز خروج است. در حدیثی از امام صادق (ع) این آیه به ندای آسمانی تفسیر شده است. (منتخب الاثر، ج3: 71) 

نداهای آسمانی دیگر
علاوه بر ندای آسمانی (چه توسط جبرئیل و چه شیطان ملعون) که در آغاز ظهور حضرت صاحب الزمان (عج) شنیده می شود، بنا بر روایات معتبر و صحیح، در مراحل مختلف قیام آن حضرت تا استقرار کامل حکومت عدالت بر جهان، نداهای گوناگونی شنیده خواهد شد، که مهوری آن را چنین بیان داشته است.

ندای آسمانی در ماه رجب
از احادیث بسیاری استفاده می شود که حضرت مهدی (ع) مدتی پیش از ظهور، به طور آشکار و شناخته شده در مدینه اقدام به تبلیغ و آماده سازی زمینه ظهور می نماید. در این میان در ماه رجب، مقارن خروج سفیانی، که فتنه و آشوب و جنگ و خونریزی سراسر جهان را فرا می گیرد و مردم جهان در اضطراب و ترس و وحشت به سر می برند، ندایی از آسمان ظهور حضرت مهدی (ع) و فرا رسیدن پایان عمر ستمگران را به تشنگان عدالت نوید می دهد.
در حدیثی نبیّ اکرم اسلام (ص) به علی (ع) فرمودند: «یا علی! تو از من و من از تو هستم. تو برادر و وزیر من هستی. ولی وقتی من از این جهان چشم فروبندم، کینه ها و دشمنی ها علیه تو در سینه های گروهی شعله ور می گردد. پس از من فتنه بسیار شدیدی واقع می شود که مردم در آن فتنه سرگردان و حیران می شوند و هیچ راه نجاتی نمی یابند. در آن فتنه دوست صمیمی و مورد اعتماد پیدا نمی شود و آن در هنگامی است که پنجمین فرزند از هفتمین فرزند تو از چشم شیعیان ناپدید شود. در غیبت او اهل زمین و آسمان غمگین و محزون هستند. چه بسیار مرد و زن مؤمنی که در غیبت او سرگردان، ناراحت و اندوهگین هستند. در اینجا پیامبر اکرم (ص) لختی سکوت نمودند، آن گاه سر برداشته و فرمودند: «پدر و مادرم فدای هم نامم و شبیهم و شبیه موسی بن عمران، بر قامت او لباس هایی از نور است که از شعاع قدسی برافروخته می شود. گویا شیعیان را می نگرم که از هر زمان نا امیدترند که (ناگهان) ندایی داده می شود. آن ندا از دور شنیده می شود، همانگونه که از نزدیک شنیده می شود. آن ندا برای مؤمنان رحمت و بر منافقان عذاب است.»
علی (ع) پرسید: آن ندا چیست؟»
پیامبر اکرم (ص) فرمود: سه ندا در ماه رجب، نخست: «همانا لعنت خدا بر ستمگران»، دوم: «نزدیک شد نزدیک شونده»، سوم، بدن آشکاری در شاخ خورشید دیده می شود که ندا می دهد: «بدانید خداوند فلان بن فلان (نام حضرت مهدی (ع) و پدرانش را تا علی (ع) به ترتیب ذکر می کند) را برانگیخت، که نابودی ستمگران به دست اوست.» در این هنگام فرج فرا می رسد و خداوند سینه های مؤمنان را شفا می دهد و ناراحتی را از دل هایشان می زداید.» علی (ع) پرسید: «ای رسول خدا! پس از من پیشوایان چه تعداد هستند؟» پیامبر اکرم (ص) فرمود: «پس از حسین (ع) نه تا و نهمین آن ها قائم (ع) است.» (بحارالانوار، ج51: 108؛ معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج1: 441)

ندا پس از بیعت با امام زمان (ع)
ابان بن تغلب از امام صادق (ع) روایت می کند که فرموده اند: نخستین کسی که با قائم (ع) بیعت می کند، جبرئیل است. او به صورت پرنده سفیدی فرود می آید و با آن حضرت بیعت می کند. آن گاه یک پا بر کعبه می گذارد و پای دیگرش را بر بیت المقدس و با صدایی رسا و گویا که همه جهانیان بشنوند، ندا می دهد: أتی أمر الله فلا تستعجلوه، امر خدا آمد پس شتاب نکنید. (بحارالانوار، ج52: 289)

ندای آسمانی در آغاز قیام مسلّحانه
از احادیث پیشوایان معصوم (ع) استفاده می شود که حضرت مهدی (ع) در بیست و سوم ماه رمضان ظهور می کند و آن گاه پس از آن که یارانش به ده هزار نفر رسیدند، در روز عاشورا قیام می کند و از مکه به سوی مدینه حرکت می نماید. از برخی احادیث استفاده می شود که مقارن قیام آن حضرت، جبرئیل مردم جهان را به بیعت و پیروی از آن حضرت فرامی خواند. از امام صادق (ع) روایت شده است که: در شب بیست و سوم ماه رمضان، نام مبارک حضرت مهدی ندا داده می شود و در روز عاشورا (روز شهادت امام حسین (ع)) قیام می کند. گویا آن حضرت را در روز دوشنبه دهم محرم می بینم که میان رکن و مقام ایستاده است و جبرئیل در سمت راست او ندا می دهد: برای خدا بیعت کنید! در آن روز زمین برای شیعیان دَر هَم پیچیده می شود و از سراسر زمین به سوی آن حضرت می آیند تا با امام خود بیعت کنند. پس خداوند زمین را به وسیله او از عدالت پر می کند، همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است، (معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج3: 489) و همچنین جابر جعفی از امام باقر (ع) روایت می کند که فرمودند:
سپس حضرت مهدی (ع) با بیش از سیصد و ده نفر یاورش که میان رکن و مقام با او بیعت می کنند، از مکه خارج می شود. عهدنامه پیامبر اکرم (ص)، پرچم و اسلحه آن حضرت همراه حضرت مهدی (ع) است و وزیرش نیز همراه اوست. پس منادی در مکه نام او و برنامه او را ندا می دهد، به طوری که همه اهل زمین می شنوند. (بحارالانوار، ج52: 223)

ندا پیش از نبرد ابدال
آخرین نبرد حضرت مهدی (ع) با سفیانی در احادیث پیشوایان معصوم (ع) نبرد «ابدال» نام گرفته است. در این نبرد سپاه سفیانی از یاران حضرت مهدی (ع) به طور کامل شکست می خورد و سفیانی به هلاکت می رسد. پیش از آغاز نبرد برای اتمام حجت، معجزاتی از سوی حضرت مهدی (ع) به قوع می پیوندد که بر اثر آن گروهی از سپاه سفیانی به جمع یاران حضرت مهدی (ع) می پیوندند. یکی از آن معجزات ندای آسمانی است. حضرت علی (ع) می فرماید:
پس از فرو رفتن سپاه سفیانی در زمین، حضرت مهدی (ع) ظهور می کند و با فرمانده سپاه سفیانی رو در روی هم قرار می گیرند. در این نبرد یاران حضرت مهدی (ع) از پالان و زین های مرکب های خود به عنوان سپر استفاده می کنند و صدای منادی از آسمان شنیده می شود که می گوید: بدانید اولیای خدا اصحاب مهدی (ع) هستند. در آن روز هلاکت و نابودی بر اصحاب سفیانی رقم خورده است، (معجم احادیث الامام مهدی (ع)، ج3: 109) و در حدیث دیگری از حضرت علی (ع) روایت شده است که فرمودند:
هنگامی که حضرت مهدی (ع) و سفیانی رو در روی هم قرار می گیرند، در آن روز صدایی از آسمان شنیده می شود که می گوید: بدانید اولیای خدا، یاران حضرت مهدی (ع) هستند. (همان: 36)

[ پنج شنبه 13 آذر 1399برچسب:, ] [ 23:43 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

• معنی نام سوره ها •

                  

بسم الله الرّحمن الرّحیم

1- فاتحه : گشاينده

2- بقره : گاو ماده

3- آل عمران : خانواده حضرت عمران علیه السلام

4- نساء : زنان

5- مائده : سفره و خوان غذا

6- انعام : احشام و چهار پايان

7- اعراف : جایى است ميان بهشت و جهنم

8- انفال : منابع و ثروت هاى عمومى در طبيعت

9- توبه : بازگشت

10- يونس : نام يكى از پيامبران

11- هود : نام يكى از پيامبران

12- يوسف : نام يكى از پيامبران

13- رعد : غرش آسمان و ابر

14- ابراهيم : نام يكى از انبياء

15- حجر : نام سرزمين قوم ثمود

16- نحل : زنبور عسل

17- اسراء : حركت شبانه

18- كهف : غار

19- مريم : مادر حضرت عيسى

20- طه : رمزى است خطاب به پيامبر اسلام صلی الله علیه وسلم

21- انبياء : پيامبران

22- حجّ : قصد و آهنگ و نام يكى از عبادات اسلامى كه از فروع دين است.

23- مؤمنون : ايمان آوردگان

24- نور : روشنایی و روشنی

25- فرقان : جدا كننده

26- شعراء : شاعران

27- نمل : مورچه

28- قصص : قصّه 

29- عنكبوت : نوعی حشره

30- روم : نام كشورى است

31- لقمان : نام مردی حکیم که اصلش حبشی بوده و در روزگار داود می زیسته است

32- سجده : سجده كردن

33- احزاب : حزب ها و گروه ها

34- سبا : نام شهری که بلقیس دختر هدهاد در کشور یمن، پادشاه آن بود. او به عقد حضرت سلیمان علیه السلام در آمد

35- فاطر : شكافنده، پديد آورنده

36- يس : از حروف رمز قرآن و خطاب به پيامبر

37- صافّات : به صف كشيده ها

38- ص : از حروف مقطع رمز

39- زمر : جمع زمره: گروه ها و دسته ها

40- مؤمن : ايمان آورنده

41- فصّلت : بخش بخش و فصل فصل شده

42- شورى : مشورت و هم فكرى و نظر خواهى

43- زخرف : زينت و زيور

44- دُخان : دود

45- جاثيه : به زانو افتاده

46- احقاف : نام سرزمين قوم عاد در نزديكى يمن

47- محمّد : صلی الله عیله وسلم (نام پيامبر بزرگ اسلام)

48- فتح : پيروزى

49- حجرات : حجره ها و اطاق ها

50- ق : از حروف رمز اوائل سوره ها

51- ذاريات : پراكنده كنندگان

52- طور : نام کوهی که حضرت موسی برای مناجات با خدا به آنجا رفت

53- نجم : ستاره

54- قمر : ماه

55- الرحمن : بخشنده

56- واقعه : پيش آمد، حادثه

57- حديد : آهن

58- مجادله : گفت و گو و جَدَل

59- حشر : بيرون آمدن، بر انگيخته شدن

60- ممتحنه : زن امتحان شده

61- صفّ : رديف و صفّ

62- جمعه : یکی ازایام هفته

63- منافقون : دو چهره ها

64- تغابن : گول خوردگى و حسرت و خسران

65- طلاق : رها ساختن و طلاق دادن زن

66- تحريم : حرام و ممنوع ساختن

67- ملك : فرمانروائى

68- قلم : وسیله نوشتن

69- حاقّه : آن چه سزاوار و مسلم و حقّ است

70- معارج : نردبان ها، رتبه هاى بالا برنده

71- نوح : از پيامبران بزرگ

72- جن : موجودى نامرئى با ويژگيهائى عجيب

73- مزمّل : گليم به خود پيچيده

74- مدثّر : جامه به خود پيچيده

75- قيامت : برخاستن

76- دهر : روزگار، دوران

77- مرسلات : فرستاده شده ها

78- نبا : خبر

79- نازعات : آنها كه از روى قوت مى كشند

80- عبس : چهره در هم كشيد

81- تكوير : هم پيچيده شدن

82- انفطار : شكافته شدن

83- مطففين : كم فروشان

84- انشقاق : دو شقه شدن و شكاف برداشتن

85- بروج : برج ها

86- طارق : ستاره ظاهر شونده

87- اعلى : برتر

88- غاشيه : فرا گيرنده

89- فجر : سپيده دم

90- بلد : شهر

91- شمس : خورشيد

92- ليل : شب

93- ضحى : نور و روشنائى

94- انشراح : گشاده شدن، وسيع شدن

95- تين : انجير

96- علق : خون بسته، زالو، كرم

97- قدر : اندازه، سنجش، ارزش

98- بيّنه : دليل روشن و حجت آشكار

99- زلزال : لرزش و زلزله

100- العاديات : دوندگان

101- قارعه : كوبنده

102- تكاثر : افتخار به زيادى ثروت و عزّت

103- عصر : زمان، بعد از ظهر، فشار و ...

104- همزه : عيب جو و طعنه زن

105- فيل : نوعی حیوان

106- ايلاف : الفت دادن

107- ماعون : ظرف غذا

108- كوثر : خير فراوان

109- كافرون : كافرها

110- نصر : يارى

111- تبّت : شكسته باد

112- اخلاص : خالص كردن

113- فلق : صبح

114- ناس : مردم

[ پنج شنبه 22 آبان 1399برچسب:, ] [ 5:56 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

قرآن و مراحل مرگ خورشید و سایر ستاره گان

همانطور که می دانید خورشید یک ستاره است و تمامی ستاره گان بعد از آنکه می سوزند و نابود می شوند بصورت تیره و کدر در می آیند و سپس بصورت یک سیاهچاله در می آیند.

 

خورشید ما ۵ میلیارد سال عمر دارد و دانشمندان می گویند که تا ۶/۷میلیارد سال بعد نیز مواد کافی را برای سوزاندن دارد و به عمر خود ادامه خواهد داد.در مرحله بعد از سوختن و نابود شدن هیدروژن خورشید هیلیوم را می سوزاند و در این مرحله بصورت یک غول قرمز در می آید.و جاذبه آن تمامی سیارات اطراف را بطرف خود می کشد و بعد از این مرحله خورشید کم کم کدر و تیره می شود و بعدا بصورت سیاهچاله در می آید.

مراحل مرگ خورشید و تمامی ستاره گان تفریبا مشابه است.در قرآن کریم نیز در آیات متعددی به این مراحل اشاره شده است که با اشاره به تصاویر به آنها تطابق می دهیم

مثلا در سوره التکویر آیه اول نوشته شده است:

آنگاه که خورشید به هم درپیچد

و در سوره انبیا آیه ۱۰۴نوشته شده است که

در آن روز که آسمان را چون طوماری در هم می پیچیم هماگونه که آفرینش را آغازکردیم آنرا باز می گردانیم. این وعده ای است که بر ماست و قطعا آنرا انجام می دهیم

تصویر زیر مربوط به یک ستاره است که پس از مردن به شکل یک سیاهچاله در آمده است که دقیقا با دو آیه بالا تطابق دارد:

همچنین در سوره الرحمن آیه ۳۷ نوشته شده است که هنگامی که آسمان از هم پاشیده شود و مانند رنگ سرخی رز(گلگون) درآید(دربرخی از ترجمه ها چرم گلگون نوشته شده) تصویر زیر مربوط به مرگ یک ستاره در سحاب چشم گربه(Cat’s Eye Nebula) است.که بعد از نابودی کامل به یک سیاهچاله تبدیل می شود.

در آیه دوم از سوره التکویر نوشته شده است که:و آنگه که ستارگان همى‏تیره شوند

که همانطوری که در بالا ذکر شده است تیره و کدر شدن یکی دیگر از مراحل مرگ ستاره گان است و بعد از مرگ ستاره بصورت تیره و کدر در می آید و به یک سیاهچاله تبدیل می شود که در مورد شکل ستاره بالا مرحله بعدی مرگ این ستاره به شکل زیر است که دریافت شده است

 

خلاصه مبحث قرآن و فیزیک

در این نوشته قصد داریم به برسی چندین آیه درباره ارتباط قران وفیزیک را بیان کنیم،در ابتدا به خود ایه اشاراتی خواهیم داشت سپس مفهوم علمی آن را برسی خواهیم نمود.برای مشاهده نوشته کامل بروی تیتر آن کلیک کنید.

 

۱-زوجیت اشیا

همانطور که می دانید همه مولکول های اشیا دارای دو قطب منفی و مثبت هستند،مثلا اتم ها دارای پروتون و نترون و الکترون هستند که هر کدام بار مثبت و منفی خود را دارند.

وَالَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا وَجَعَلَ لَکُم مِّنَ الْفُلْکِ وَالْأَنْعَامِ مَا تَرْکَبُونَ ﴿ الذاریات۱۲﴾ و همان کسى کهجفتها را یکسره آفرید و براى شما از کشتیها و دامها [وسیله‏اى که] سوار شوید قرار داد.

۲-قانون ترمودینامیک

بر اساس قوانین ترمودینامیک جهان و اشیا با افزایش آنتروپی رو به  سوی نابودی و اذمحلال هستند.

 و با خدا معبودى دیگر مخوان خدایى جز او نیست جز ذات او همه چیز نابودشونده است فرمان از آن اوست و به سوى او بازگردانیده مى‏شوید(القصص ۸۸)

۳-نظریه ریسمان و تنیدگی کوانتمی

بر اساس نظریه ریسمان ها جهان ما از یازده بعد تشکیل شده که ما در بعد ۴هستیم.و هفت بعد دیگر نیز وجود دارد که ما هنوز به آنها دسترسی نداریم.این ابعاد بصورت تارهایی در هم تنیده هستند و مرتعش می شوند.

وَالسَّمَاء ذَاتِ الْحُبُکِ ﴿الذاریات۷﴾إِنَّکُمْ لَفِی قَوْلٍ مُّخْتَلِفٍ ﴿۸﴾سوگند به آسمان مشبک ﴿۷﴾ که شما در گفتاری مختلف و گوناگون هستید.

و بر فراز شما هفت [آسمان] استوار بنا کردیم (النبا۱۲)

لَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا ﴿۱۵﴾مگر ملاحظه نکرده‏اید که چگونه خدا هفت آسمان را توبرتو آفریده است (نوح۱۵)

نکته دیگر این است که بر اساس همین نظریه لغزش یک ذره بر محیط اطراف و بر کل جهان هستی تاثیر گذار است.

یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ ﴿۶﴾تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ ﴿۷﴾ آن روز که لرزنده بلرزد﴿۶﴾و از پى آن لرزه‏اى [دگر] افتد﴿النازعات۷﴾

۴-شکاف در فضا و سیاهچاله ها

همانطور که می دانید بعدمکان بصورت پاچه ای است که ستاره ها و سیارات و ... روی آن قرار دارند،ولی در مکان هایی مانند سیاهچاله ها این بعد دچار پارگی و شکاف می شود،و در آن مکان ها بعد مکان وجود ندارد.

 آنگاه که آسمان زهم بشکافد(در بعضی از ترجمه ها گسسته شود)﴿۱﴾و آنگاه که اختران پراکنده شوند ﴿الإنفطار ۲﴾

در باره سقوط ستاره ها به سیاهچاله ها نیز این گونه آمده است:

فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ ﴿۸﴾وَإِذَا السَّمَاء فُرِجَتْ﴿۹﴾پس وقتى که ستارگان محو شوند﴿۸﴾ و آنگاه که آسمان بشکافد(المرسلات۹﴾ 

وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ﴿ نجم۱﴾سوگند به اختر [= قرآن] چون فرود مى‏آید

۵-نسبیت زمان
این نظریه می گوید که با افزایش سرعت زمان سریع تر سپری خواهد شد،این نظریه توسط آلبرت انشیتن در 1907 ارائه شد.

تَعْرُجُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ ﴿معارج/4﴾"فرشتگان و ارواح در یک روز به او (مذکر) صعود کردند که این معادل پنجاه هزار سال برای انسان است"!

۶-جهان های موازی
این نظریه توسط بسیاری از فیزیک دانان مورد اقبال قرار گرفته است و بر اساس آن تعداد زیادی جهان در موازات جهان ما قرار دارند.

"سپاس مخصوص خدایى است که آفریننده آسمان‏ها و زمین و قرار دهنده (خالق) نور و ظلمت است".( النعام آیه اول) 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾ لْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۲﴾  به نام خداوند رحمتگر مهربانستایش خدایى را که پروردگار جهانیان است.

۷-گسترش تاریکی
با فاصله گرفتن کهکشان ها از هم و همچنین با بدست آمدن شواهدی از بلعیدهشدن جهان توسط انرژی تاریک جهان ما رو به تاریکی خواهد رفت.

بگو پناه مى‏برم به پروردگار سپیده دم از شر آنچه آفریده  و از شر تاریکى چون فراگیرد(سوره فلق آیات اول تا سوم)

۸-کوازار ها و اختروش ها یا مگنتار ها

طیف خاصی از ستارگان هستند که به دلیل انرژی بالا بطور متناوب روشن و خاموش می شوند و امواج گرانشی از خودصادر می کنند که به تپ اختر نیز معروفند.

یَوْمَ تَمُورُ السَّمَاء مَوْرًا ﴿۹﴾ روزى که آسمان سخت در تب و تاب افتد (الطور۹)

وَالسَّمَاء وَالطَّارِقِ ﴿۱﴾وَمَا أَدْرَاکَ مَا الطَّارِقُ ﴿۲﴾النَّجْمُ الثَّاقِبُ ﴿۳﴾

سوگند به آسمان و کوبنده شب. ﴿۱﴾ تو نمی‏دانی کوبنده شب چیست؟! ﴿۲﴾همان ستاره درخشان و شکافنده تاریکیها.(سوره طارق ۳)

۹-گسترش جهان

ادیون هابل ستاره شناس آمریکایی در ۱۹۲۹ با تلسکوپ خود مشاهده کرد که ستارگان و کهکشان ها با سرعت قابل ملاحظه ای در حال دور شدن از هم هستند،او نتیجه گرفت در این صورت اگر در زمان به عقب باز گردیم فاصله آنها از هم کمتر می شود تا در زمان بیگ بنگ همه جهان در یک نقطه جمع می شود،بعدها با پیدا شدن امواج گرانشی نظریه هابل اثبات شد.

و ما آسمان را با قدرت خود بر افراشتیم و آن را همچنان گسترش می دهیم.(الذاریات ۴۷)

 

بحث دوبعدی شدن اجسام در سیاهچاله ها و کرمچاله ها و جهان های موازی در سوره نبا

همانطور که می دانید بر اساس نظریه جهان های موازی ممکن است بی نهایت جهان دیگر به موازات جهان های ما در هستی وجود داشته باشد که به صورت حباب هایی در حال حرکت هستند.

 

و حتی گاهی با هم برخورد و ادغام می شوند،دانشمندان می گویند یکی از راهای محتمل ارتباط این جهان ها با هم کرمچاله ها هستند.

بر اساس تعدادی از نظریه ها نیز مقداری از تکینگ یا ماده جهان ما در هنگام انفجار بزرگ یا بیگ بنگ از یک جهان مرده دیگر توسط یک کرمچاله به جهان ما منتقل شد.کرمچاله ها نوعی شکاف در بعد فضا و زمان هستند که می توانند بعنوان پلی بین دو جهان موازی عمل بکنند.در نتیجه می توانند پلی بین ما و دنیاهای دیگر نیز باشند.

علاوه بر این نظریه هایی نیز وجود دارند که می گویند وقتی جسمی به درون یک سیاهچاله سقوط می کند از طریق یک کرمچاله به یک جهان دیگر منتقل می شود.

در سوره النبا آیه ۱۹درباره شرح احوال قیامت نوشته شده است:

و آسمان گشوده می‏شود، و به صورت درهای متعددی در می‏آید(۱۹) و کوهها روان کرده شود و چون سرابى باشد(۲۰)

این آیه دقیقا می تواند به روزی که قرار باشد زمین یا جهان ما نابود شود،و یا حتی انسان ها به یک جهان موازی دیگر که بهشت و جهنم در آن وجود دارند منتقل شوند صدق کند،زیرا برای انتقال انسان ها به یک جهان دیگر باید یک مسیر کرمچاله مانند باز شود،علاوه بر این سیاهچاله و کرمچاله هر دو شکاف ها و درهایی در آسمان هستند،زیرا بعد فضا و زمان در آنها وجود نداد و بعنوان شکاف عمل می کنند،در صورتی هم که باز شوند بر معنی این آیه دلالت می کند.آیه ۲۰ نیز به زیبایی مفهموم آیه ۱۹ را تایید می کند زیرا در صورتی که قرار باشد زمین داخل یک سیاهچاله یا کرمچاله قرار گیرد،شکل ابعاد  و شکل فیزیکی اشیا تغیر می کند،که قرآن کریم در این آیه از کوهها که بزرگترین اشیا روی زمین است یاد کرده است یاد کرده است که به صورتی دو بعدی در می آیند.

 

اشاره قرآن به بلعیده نحوه بلعیده شدن ستارگان توسط سیاهچاله ها

ایده این پست توسط یکی از هموطنان محترم ارائه شده است،با تشکر و آرزوی موفقیت برای ایشان،از بقیه خوانندگان وبلاگ نیز تقاضا می شود اگر چنان که ایده ای دارید یا مطلبی از رموز قرآن را کشف کردید آن را با نام خودتان منعکس کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

 

همانطور که میدانید و قبلا به آن پرداخته ایم یکی از سناریو های روز قیامت و نابودی زمین و منظومه شمسی سیاهچاله شدن خورشید و یا ورود یک سیاهچاله به داخل منظومه شمسی است،که البته دانشمندان سناریو اول را به دلیل وزن متوسط خورشید رد کرده اند،ولی در باره سناریو دوم فعلا زمین در جای منحصر به فردی قرار دارد ولی اگر قرار باشد که نابود بشود،ورود یک سیاهچاله به درون منظومه شمسی توسط آفریدگار جهان کار مشکل و دشواری نخواهد بود.

زمانی که یک سیاهچاله بخواهد ستاره ای را ببلعد و ستاره وارد افق رویداد سیاهچاله بشود سیاهچاله به یک باره آن را نمی بلعد بلکه بلعیدن ستاره بصورتی خطی خواهد بود،نتیجه این خواهد شد که در طی یک فرآیند ستاره و سیاهچاله با سرعت بسیار بالا به دور هم خواهند چرخید و سیاهچاله مواد ستاره را به طرف خود خواهد کشید،ولی از آنجایی که سیاهچاله نمی تواند تمامی مواد ستاره را را یک جا ببلعد در ناحیه مرکزی سیاهچاله مواد بصورت یک دیسک و حلقه در می آیند تا به تدریج داخل سیاهچاله بشوند و شکل آن بصورت زیر است.

در سوره التکوریر نوشته شده است:

إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ ﴿۱﴾ وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ ﴿۲﴾ در آن هنگام که خورشید درهم پیچیده شود. در آن هنگام که ستارگان بیفروغ شوند.

نکته جالبی که این هموطن گرامی اشاره کرد این بود که معنی واژه "کُوِّرَتْ"علاوه بر در هم پیچیده شدن به معنی پیچیده شدن عمامه[*] نیز هست،حال اگر به شکل بالا نگاه کنید اطراف سیاهچاله حالت و شکلی دقیقا مانند پیچیده شدن عمامه را نیز دارد.در ادامه نیز در آیه دوم بر طبق اشاره قرآن هر ستاره یا چیزی که به داخل سیاهچاله بیفتند و داخل آن کشیده شود مثل آن تاریک و سیاه می شود.در پایان نیز باید گفت خورشید نوعی می تواند همه ستارگان را در تمثیل قرآن که به درون سیاهچاله می افتند رهبری کند،ولی در آینده شاید میلیون ها و میلیاردها سال بعد این سناریو برای نابودی خورشید و زمین نیز دور از ذهن نیست زیرا هیچ یک از سخنان قرآن اشتباه نیست و همه سخنان قرآن دقیق و سنجیده است.

 

سیاهچاله ها و مرگ ستارگان در قرآن

در میان اجسام عجیب و غریبی که در کیهان وجود دارند هچ کدام به اندازه سیاهچاله ها مرموز نیستند سیاهچاله ها بر خلاف اسمشان سیاه چاله نیستند بلکه یک ستاره ابر پر مانند مرده هستند که همه چیز حتی نور را به سمت خود می کشند.

واژه سیاهچاله در تا سال 1967 ناشناخته بود اما 200 سال قبل یک دانشمند فرانسوی به نام پیر لاپلاس در باره ستاره های تاریکی که نور نمی تواند از آنها بگریزد نظریه ای ارائه داده بود در 1915 انشتینگ وجود آنها را از معادلات نسبیت 
عالم فرض کرده بود.امروز تصور می شود که صدها میلیارد از سیاه چاله ها در مرکز کهکشان ها جای دارند.

برخی از سیاهچاله های قدرتمند می توانند جرمی یک میلیون تا صد میلیارد برابر خورشید داشته باشندحتی قوی ترین تلسکوپ ها هم قادر به دیدن سیاهچاله ها نیستند چون نور از آنها عبور نمی کند.

یک سیاهچاله وقتی بوجود می آید یک ستاره همه سوخت خود را مصرف کرده در خود فرو بریزد این ستاره به چاله ای تبدیل می شود که چگالی بسیار بالا حجم بی نهایت و میدان مغناطیسی بسیار قوی داشته باشد.

در سوره واقعه آیات 75 تا 76 نوشته شده است که:سوگند می خورم به جایگاه مقرر ستارگان و زمان طلوع و غروب آنها و اگر بدانی این سوگندی است بزرگ زیرا خداوند از این سر بزرگ آگاه است

جان ویلر فیزیک دان آمریکایی در سال 1969 برای نخستین بار واژه سیاهچاله را به کار برد سالها بعد معلوم شد ستارگانی وجود دارند که نور آنها به زمین نمی رسد زیرا نور آنها توسط سیاهچاله ها بلعیده می شود. در مورد بوجود آمدن سیاهچاله ها مثلا سیاره ای با سه برابر حجم خورشید با سوختن کامل و انفجار به سیاهچاله ای با قطر 20 کیلومتر تبدیل می شود که دیده نمی شود و فقط نیروی مکش ترسناکی دارند.

در سوره مرسلات آیات 5 و6 نوشته شده است که آن روز که وعده حق فرا رسد همان روزی است که ستاره گان تیره و تار و محو می شوند. تصویر مربوط به ستاره ای که در حال تیره و تار شدن است. 

همچنین در سوره الرحمن آیه ۳۷ نوشته شده است که هنگامی که آسمان از هم پاشیده شود و مانند رنگ سرخی رز(گلگون) درآید(دربرخی از ترجمه ها چرم گلگون نوشته شده)تصویر زیر مربوط به مرگ یک ستاره در سحاب چشم گربه(Cat’s Eye Nebula) است.که بعد از نابودی کامل به یک سیاهچاله تبدیل می شود. 

بعد از نابودی ستاره گانی که جرم بسیار زیادی دارند خمیدگی بسیار بزرگی در فضا ایجاد می شود که حفره ای در آن وجود دارد که همه چیز و حتی نور را به خود جذب می کند در سوره طارق آیه 1-3 نوشته شده است که:

سوگند به آسمان شبگرد و تو چه دانی که اختر شبگرد چیست؟ آن اختر فروزانی است که نورش فرو می رود.

همچنین سیاهچاله ها قادرند سایر ستاره ها که بارها از از خود بزرگترند را در خود ببلعند و در خود جذب کنند.که در سوره نجم آیه اول قرآن اشاره می شود که قسم به ستاره وقتی که می افتد(فرو می افتد) که ترسیم دقیقی از کشیده شدن ستاره به چاله فضایی است زیرا در فضا که همه چیز معلق است امکان افتادن ستاره وجود ندارد در اینجا تعداد از تصاویر ترسیم شده در مورد افتادن ستاره به سیاهچاله قرار داده شده است.

 
[ سه شنبه 20 آبان 1399برچسب:, ] [ 7:36 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

اسامی ۷۲ شهید ڪربلا

*1 حضرت امام حسین*

*2 حضرت عباس بن علی* 

*3 حضرت علے اڪبر بن حسین* 

*4 حضرت علے اصغر بن حسین* 

*5 حضرت عبداللہ بن علی*

*6 حضرت جعفر بن علی*

*7 حضرت عثمان بن علی* 

*8 حضرت ابوبڪر بن علی*

*9 حضرت ابوبڪر بن حسن بن علی*

*10 حضرت قاسم بن حسن بن علی*

*11 حضرت عبداللہ بن حسن* 

*12 حضرت عون بن عبداللہ بن جعفر*

*13 حضرت محمد بن عبداللہ بن جعفر* 

*14 حضرت عبداللہ بن مسلم بن عقیل* 

*15 حضرت محمد بن مسلم* 

*16 حضرت محمد بن سعید بن عقیل*

*17 حضرت عبدالرحمن بن عقیل* 

*18 حضرت جعفر بن عقیل*

*19 حضرت حبیب ابن مظاہر اسدی* 

*20حضرت أنس بن حارث اسدی*

*21 حضرت مسلم بن عوسجہ اسدی* 

*22 حضرت قیس بن عشر اسدی*

*23 حضرت ابو ثمامہ بن عبداللہ* 

*24 حضرت بریر ہمدانی* 

*25 حضرت ہنزلہ بن اسد* 

*26 حضرت عابس شاڪری* 

*27 حضرت عبدالرحمن رہبی*

*28 حضرت سیف بن حارث* 

*29 حضرت عامر بن عبداللہ ہمدانی*

*30 حضرت جندا بن حارث* 

*31 حضرت شوذب بن عبداللہ* 

*32 حضرت نافع بن حلال* 

*33 حضرت حجاج بن مسروق مؤذن*

*34 حضرت عمر بن ڪرضہ* 

*35 حضرت عبدالرحمن بن عبد رب* 

*36 حضرت جندا بن ڪعب*

*37 حضرت عامر بن جندا*

*38 حضرت نعیم بن عجلان* 

*39 حضرت سعد بن حارث*

*40 حضرت زہیر بن قین*

*41 حضرت سلمان بن مضارب* 

*42 حضرت سعید بن عمر*

*43 حضرت عبداللہ بن بشیر* 

*44 حضرت وھب ڪلبی*

*45 حضرت حرب بن عمر-شیخ الاسلام قیس*

*46 حضرت ظہیر بن عامر*

*47 حضرت بشیر بن عامر* 

*48 حضرت عبداللہ ارواح غفاری* 

*49 حضرت جون غلام ابوذر غفاری*

*50 حضرت عبداللہ بن امیر* 

*51 حضرت عبداللہ بن یزید* 

*52 حضرت سلیم بن امیر* 

*53 حضرت قاسم بن حبیب* 

*54 حضرت زید بن سلیم*

*55 حضرت نعمان بن عمر*

*56 حضرت یزید بن سبیت* 

*57 حضرت عامر بن مسلم* 

*58 حضرت سیف بن مالڪ* 

*59 حضرت جابر بن حجاج* 

*60 حضرت مسعود بن حجاج* 

*61 حضرت عبدالرحمن بن مسعود* 

*62 حضرت بیڪر بن حئ*

*63 حضرت عمار بن حسن تائی*

*64حضرت زرغامہ بن مالڪ* 

*65 حضرت ڪینانہ بن عتیق*

*66 حضرت عقبہ بن سولت*

*67 حضرت حر بن یزید تمیمی* 

*68 حضرت عقبہ بن سولت*

*69 حضرت حبلہ بن علے شیبنی* 

*70 حضرت ڪنب بن عمر.* 

*71 حضرت عبداللہ بن یڪتیر* 

*72 حضرت اسلم غلام اے ترڪے رضوان الله تعالى عليهـم اجمعين*

 

[ یک شنبه 9 شهريور 1399برچسب:, ] [ 8:53 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]
 
به گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ؛ طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاهشماری ایرانی» واقعه کربلا به حساب گاه شماری شمسی 21 مهر سال 59 هجري شمسی می شود. تاریخ شمسی هم که مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و می شود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ حرف های مقتل نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند.

در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز 21 مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر 3-+ دقیق اختلاف میتواند داشته باشد) را استخراج کرده ایم و روایات مقتل نگارها را با این ساعت ها تنظیم کرده ایم.
 
 
۵:۴۷ اذان صبح 
امام (ع) بعد از نماز صبح برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد. و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری»
طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعد از نماز صبح به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.
 
حدود ۶
امام حسین(ع) دستور داد تا اطراف خیمه ها خندق بکنند و آن را با خاربوته ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.
 
۷:۰۶ طلوع آفتاب 
کمی بعد از طلوع آفتاب. امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. روبه روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبه ای خواند. صفات و فضایل خودش و پدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام (ع) نامه نوشته اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکرده اند؟ آنها انکار کردند. امام نامه هایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده است. یکی از سران جبهه مقابل از امام (ع) پرسید چرا حکم ابن زیاد را نمی پذیرد و آنها را از ننگ مقابله با پسر پیامبر نمی رهاند؟ اینجا امام آن جمله معروفشان را فرمودند: «أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه ... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است. من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده. ذلت از ما دور است.» سخنرانی امام (ع) حدوداً نیم ساعت طول کشده است.
 
حدود ۸
بعد از سخنرانی امام (ع) چند نفر از اصحاب آن حضرت به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوانهای) کوفه بود (الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان سخنان مشابهی گفتند.
بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر داد. چند نفری دچار تردید شدند؛ از جمله حُر. فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند. بعید نیست که کسانی دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند.
 
حدود ۹ 
روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل می کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام (ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره ای جز پذیرش آن نیست. آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمی دانیم . تعداد کشتگان تیر اندازی. با تعداد کشتگان حمله اول 50 نفر ذکر شده است.)
 
حدود ۱۰
بعد از تیراندازی ،«یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد.

بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین (ع) حمله کرد؛ اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزه‌ها حمله را دفع کردند.

همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام‌(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت بعد از عقب نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد 500 تیر انداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیر باران و آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر 23 اسب لشکریان امام(ع) تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح آن نفرات را 50 نفر و این شهر آشوب 38 نفر ذکر کرده است.

اولین شهید، ابوالشعثا بود و 8 تیر انداخت که 5 نفر از دشمن را کشت. امام(ع) او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام(ع)حمله کنند زهیر و 10 نفر به آنها حمله کردند.
 
حدود ۱۱
بعد از این حملات، امام‌(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زنده‌اند نگذارند کسی از بنی‌هاشم به میدان برود. انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند. ‌بعضی «در مقابل نگاه امام‌(ع)» شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می‌توانستم وصیت‌های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است». 

 یک بار هفت نفر از اصحاب امام‌(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
 
۱۲:۵۰ اذان ظهر 
 حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشته‌اند امام(ع) خطاب به اصحاب گفت یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمی‌شود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر می‌کنی نماز شما قبول می‌شود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمی‌شود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام(ع) از شهادت حبیب متاثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو می‌گذارم.»

 امام‌(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام‌(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»
 
حدود ساعت ۱۳ 
۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر پسر امام حسین(ع) بود. البته الفتوح عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده است. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانه‌ای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»
 
 حدود ساعت ۱۴ 
 عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند. عباس(ع) اجازه میدان خواست اما امام او را مامور رساندن آب به خیمه ها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار بعد از مرگ برادر عزیزش گریه کرد و فرمود «اکنون دیگر پشتم شکست.»
 
 حدود ساعت ۱۵  
 امام(ع) به طرف خیمه‌ها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنه‌اش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره اش علی اصغر را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد.

 امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان می‌شد. بعضی تیر می‌انداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب می‌کردند. شمر و ده نفر به مقابله امام(ع) آمدند. بعد از شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد.

در مقاتل نوشته اند زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود اما کسی جرات نمی‌کرد به سمت ایشان برود اهل حرم از صدای اسب ایشان ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن (ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»
 
۱۶:۰۶ اذان عصر 
وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفته‌اند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایع‌نگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین کشته شود شنیدم که می‌گفت «به خدا پس از من کس را نخواهید کشت که خدای از کشتن او بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.»

گوید: آن‌گاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد ...»
 
 حدود ساعت ۱۷  
بعد از شهادت امام(ع)، عده‌ای لباس‌های آن حضرت را غارت کردند که نوشته اند تمام این افراد بعدها به مرض‌های لاعلاج دچار شدند.
غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبانی برای خیمه‌ها گذاشت.

یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بن‌مطاع بعد از شهادت امام به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام جنگید تا شهید شد.

نزدیک غروب آفتاب است . سر امام را جدا می‌کنند و به خولی می‌دهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. بعد به دستور عمر سعد بر بدن مطهر امام و یارانش اسب می‌دوانند تا استخوان‌هایشان هم خرد شود.
 
 ۱۸:۴۹ اذان مغرب 
 داستان روز غم انگیز عاشورا این‌طور تمام می‌شود که درحالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را می‌داده، سنان بن انس بین مردم می‌تاخته و رجز می‌خوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید؛ چرا که من بهترین مردمان را کشته ام!»
[ یک شنبه 9 شهريور 1399برچسب:, ] [ 8:27 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید. امام صادق (ع): «خداوند ثواب بيست و هفت شهيد را به كسي می‌دهد كه يك‌بار بر محمد و آل‌محمد صلوات بفرستد.» «اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان چهارده دریا و آدرس 14darya.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً


دانلود آهنگ جدید سوره قرآن

فال حافظ


داستان روزانه

تعبیر خواب آنلاین

 

کد هدایت به بالا



کد جمع کردن گوشه های عکس

كد ماوس