چهارده دریا
 

امام زمان چه روزی ظهور می کند!

آیا با توجه به شعر معروف شاید این جمعه بیاید شاید باید بگوییم روز ظهور جمعه است؟

پاسخ ⬇️

⬅️ درباره روزی که ظهور در آن محقق می شود چهار دسته روایت داریم ؛

1⃣ دسته ای روز ظهور را روز عاشوراء معرفی می کند.

2⃣ دسته ای روز ظهور را روز نوروز معرفی می کند .

3⃣ دسته ای روز جمعه را به عنوان روز ظهور معرفی می کند .

4⃣ و دسته ای روز شنبه را به عنوان روز ظهور معرفی می کند.

دسته اول و چهارم؛

امام باقر علیه السلام فرمود:
«قائم روز شنبه، روز عاشورا، روزی که حسین به شهادت رسید قیام می کند »

تهذیب الاحکام ج4 ص333
الغیبه نعمانی ص282

و فرمود:
«گویی قائم را می بینم که روز عاشورا، شنبه میان رکن و مقام ایستاده و جبرئیل پیش رویش ندا می دهد، بیعت از آن خداوند است و او زمین را از عدالت پر می کند همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است»

الغیبه طوسی ص453
بحار الانوار ج52 ص290

دسته دوم:

امام صادق علیه السلام فرمود:
« نوروز روزی است که قائم ما اهل بیت و والیان امر ظهور می کند و خداوند او را بر دجال پیروز می کند و او را در محل کناسه در کوفه به دار می کشد  و هیچ روز نوروزی نیست جز آنکه ما منتظر فرج در آن هستیم زیرا آن از روزهای ما است و فارس ها آن را پاس داشتند و شما تباهش نمودید»

بحار الانوار ج52 ص308

دسته سوم؛

امام صادق علیه السلام فرمود:
« قائم ما اهل بیت روز جمعه خروج می کند و قیامت هم روز جمعه بر پا می شود »

الخصال یک جلدی ص394
بحار الانوار ج59 ص26
الفقیه ج1 ص421

در جمع بندی باید توجه کرد که میان همزمانی روز ظهور با عاشورا و نوروز تعارضی وجود ندارد،
چون یکی بر اساس تاریخ قمری و دیگری بر پایه تاریخ شمسی است و همزمان شدن عاشوراء و نوروز امکان پذیر است.
اما بین روز جمعه و شنبه در ظاهر تعارض است و برای رفع تعارض چند راه پیش روی داریم ؛

بگوییم روز جمعه مقدمات قیام فراهم می شود و شنبه رسما قیام آغاز می گردد  و یا جمعه روز آغاز قیام و شنبه روز جهانی شدن آن است  و یا روز جمعه امام برای یاران خاص خودش ظاهر می شود و روز شنبه دعوت ایشان عمومی و علنی می گردد و این که در برخی احادیث آمده است که امام روز شنبه برای مردم سخنرانی می کند موید این احتمال است.

الارشاد ج2 ص379

[ پنج شنبه 27 خرداد 1400برچسب:, ] [ 10:40 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

بهشت كجاست؟

 بالاي هفت آسمان و جدا از هفت آسمان.چون آسمان روز قيامت از بين ميرود اما بهشت جاويدان است و سقف بهشت عرش پرودگار است.

________________

جهنم كجاست؟

 مركز آن طبقه هفتم زمين است،در جايي به نام سجين.جهنم كنار بهشت نيست كه بعضي ها ميپندارند.

زميني كه بر روي آن زندكي ميكنيم زمين اول است و شش زمين ديگر وجود دارد كه زير زميني است كه بر روي آن زندگي ميكنيم.

______________

سدره المنتهي چیست؟

درختي بزرك و سترگ كه ريشه هاي آن در آسمان ششم است و به آسمان هفتم نيز ادامه دارد.برگ هايي همانند گوش فيل.

اين درخت بيرون از بهشت واقع شده كه پيامبر(ص) جبرئیل را در كنار اين درخت به صورت حقيقي و و واقعي رويت كرد.بار قبل هم جبرئیل را در مكه در مكاني به نام اجياد ديده بود.

_______________

حورالعين چه کسانی هستند؟

زنان مومنان در بهشت ،نه از انسان نه از ملا ئکه و نه از جن.اگر يكي از اين زن ها به زمين دنيا نگاه كند، مابين مشرق و مغرب را روشن ميكند.

_______________

الولدان المخلدون چه کسانی هستند؟

خدمتكاران اهل بهشت،نه انس نه جن و نه ملائک، پايين ترين درجه اهل بهشت ده هزار تعداد از اين خدمتكاران را دارند.

________________

اعراف کجاست؟

ديوار بلندي است براي مسلماناني كه خوبي و بدي شان مساوي است،مدتي در كنار آن ديوار ميخورند و مي آشامند و سپس وارد بهشت ميشوند.

________________

مدت زمان روز قيامت چقدر است؟

 پنجاه هزار سال. ملائکه و روح در روزي كه مقدار آن پنجاه هزار سال است عروج مي يابند..روز قيامت پنجاه جايگاه است و هر جايگاهي هزار سال.

عايشه در اين مورد از پيامبر پرسيد روزي كه زمين و آسمان ها تغيير ميكند ما كجاييم؟؟؟

 فرمودند: بر روي پل صراط.

هنگام عبور از اين پل صراط سه جايگاه وجود دارد(بهشت)(جهنم)(و پل صراط)

همچنين فرمودند اولين نفراتي كه از اين پل رد ميشوند من و امتم هستیم. 

______________

پل صراط کجاست؟

  بهشت و جهنم دوجایگاه دارد،  كه براي رسيدن به بهشت بايد از مسير جهنم عبور كرد.

پل صراط بالا و به طول  جهنم واقع شده كه اگر با موفقيت تا انتهاي اين پل را پيمودي در بهشت را رو به روي خود ميبيني كه پيامبر به استقبال بهشتيان ايستاده است .

________________

خصوصيات پل صراط:

باريك تر از مو- برنده تر از شمشير- بسيار تاريك - زير آن جهنمي تيره و تار كه از عصبانيت در حال انفجار است.

تمامي گناهانت را بر روي پشتت حمل ميكني و اگر زياد گناهكار باشي عبورت را آهسته ميكند.اما اگر كوله بار گناهت اندك باشد در يك چشم به هم زدن عبور خواهي كرد.

پل صراط چنگك هايي دارد كه زير پاهات را زخمي ميكند كه اين كفاره گناهان و كلمات و نظرات گناه آلود است.

شنيدن فريادهاي بلند كساني كه پاهايشان ميلغزند و به قعر جهنم سقوط ميكنند را میشنوی .

رسول الله انتهاي پل در كنار در بهشت ايستاده و تو را در حالي كه بر روي پل شروع به راه رفتن ميكني ميبيند و برايت دعا ميكند و ميگويد اي خدا نجاتش بده.

آدمی مردماني را كه به قعر جهنم مي افتند و كساني كه نجات ميابندرامیبیند و اهميت نميدهد.

آدمی والدين خود را ميبيند اما توجهي نميكند.در آن لحظه آنچه كه برايش مهم است فقط و فقط نجات خودش است.

پس بر فتنه هاي دنيوي صبر كنيد كه سراب است.

تلاش كنيم و به همديگر ياري برسانيم تا در بهشتي كه پهناي آن به اندازه آسمان ها و زمين است همديگر را ملاقات كنيم.

بار خدايا ما را از عبوركنندگان از پل صراط قرار بفرما.


بهشت و جهنم 

[ چهار شنبه 19 آذر 1399برچسب:, ] [ 17:50 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]
قوم يأجوج و مأجوج از جنس جن بوده اند يا بشر؟
و آيا اينکه زمان ظهور امام عصر(ع) مي آيند صحت دارد؟
آیا یأجوج و مأجوج در آخرالزمان بازمی گردند؟
  
من هم يأجوج ومأجوج وموقعهم الحالي على الخريطة

از جمله گروه هايي  كه در قرآن كريم از آنها يادشده است، يأجوج و مأجوج مي باشند، از آنجا كه قرآن كريم تمامي داستان ها را بخاطر عبرت آموزي نقل كرده است لذا در اكثر آنها مخصوصاً داستان هايي كه اهميت كمتري نسبت به ساير داستان ها از قبيل داستان حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ دارند، نهايت اختصار گويي رعايت شده و غالباً به ذكر نامي از آنها اكتفا گرديده است. از اين گذر اصل و نسب انان و اين كه در كدام منطقه از جهان بوده اند يا از كدام نژاد و قبيله بوده و عاقبتشان چه شده است در پرده اي از ابهام مانده است. لذا بيشتر مفسران و دانشمندان در صدد يافتن جواب اين سؤالات برآمده و سخناني را گفته اند كه كمتر مي توان به درستي آنها اطمينان پيدا نمود، مخصوصاً زماني كه اين نظريه ها زياد بوده و تفاوت هاي چشمگيري نيز با هم داشته باشند.

در قرآن دو بار کلمات یاجوج و ماجوج وارد شده است.

یکی از آنها در مورد داستان ذوالقرنین است.

در داستان قرآن آمده است که ذوالقرنین در ابتدا بسمت غرب یا محل غروب خورشید عزیمت کرد و در آنجا گروهی را یافت که برای آنها جز خورشید پوشش دیگری نبود.   

پس از ماجراهایی که در قرآن شرح آن آمده است، ذوالقرنین بسمت محل طلوع خورشید یا مشرق حرکت نمود و در آنجا گروهی را یافت که زبانی را متوجه نمی شدند.   

طبق آیات قرآن آنها از گروه یاجوج و ماجوج به ذوالقرنین شکایت کردن و از وی خواهش کردند تا بین آنها و گروه یاجوج و ماجوج سد و مانعی را قرار دهد:  

قَالُوا یَا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ سَدًّا[۱] 

«گفتند اى ذوالقرنین یاجوج و ماجوج سخت در زمین فساد مى‏کنند آیا [ممکن است] مالى در اختیار تو قرار دهیم تا میان ما و آنان سدى قرار دهى[سد را دوباره تعمیر کنی]»  

ذوالقرنین به آنان گفت من احتیاجی به کمک مالی ندارم وفقط به نیروی انسانی شما برای تعمیر این سد نیازمندم.   

پذیرفت و با کمک خودشان، سدی برایشان ساخت. سدی که بر اساس آموزه های قرآنی از آهن بود و پوشش آن هم فلز مذاب بود.  

 در پایان ذوالقرنین به آنها گفت هر گاه این سد شکسته شود، آنگاه در صور دمیده خواهد شد و وعده الهی تحقق می یابد:  

یاجوج و ماجوج  یاجوج و ماجوج چه کسانی بودند ؟
 «تصویر سد یاجوج و ماجوج»
 

قَالَ هَذَا رَحْمَهٌ مِّن رَّبِّی فَإِذَا جَاء وَعْدُ رَبِّی جَعَلَهُ دَکَّاء وَکَانَ وَعْدُ رَبِّی حَقًّا وَتَرَکْنَا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فِی بَعْضٍ وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ لِّلْکَافِرِینَ عَرْضًا [۲] 

«گفت این رحمتى از جانب پروردگار من است و[لى] چون وعده پروردگارم فرا رسد آن [سد] را درهم کوبد و وعده پروردگارم حق است در آن روز آنان را رها مى‏کنیم تا موج‏آسا بعضى با برخى درآمیزند و [همین که] در صور دمیده شود همه آنها را گرد خواهیم آورد آن روز جهنم را آشکارا به کافران بنماییم» 

ایه دیگری که در قرآن از یاجوج و ماجوج سخن رفته در سوره مبارکه انبیاء قرار دارد.  

در این سوره نیز آمدن یاجوج و ماجوج نشانه نزدیکی تحقق وعده الهی شمرده شده است.  

حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ یَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن کُلِّ حَدَبٍ یَنسِلُونَ وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِیَ شَاخِصَهٌ أَبْصَارُ الَّذِینَ کَفَرُوا یَا وَیْلَنَا قَدْ کُنَّا فِی غَفْلَهٍ مِّنْ هَذَا بَلْ کُنَّا ظَالِمِینَ وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِیَ شَاخِصَهٌ أَبْصَارُ الَّذِینَ کَفَرُوا یَا وَیْلَنَا قَدْ کُنَّا فِی غَفْلَهٍ مِّنْ هَذَا بَلْ کُنَّا ظَالِمِینَ إِنَّکُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَارِدُونَ لَوْ کَانَ هَؤُلَاء آلِهَهً مَّا وَرَدُوهَا وَکُلٌّ فِیهَا خَالِدُونَ لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَهُمْ فِیهَا لَا یَسْمَعُونَ إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَى أُوْلَئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ لَا یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ لَا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِکَهُ هَذَا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاء کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ[۳]  

«تا وقتى که یاجوج و ماجوج [راهشان] گشوده شود و آنها از هر پشته‏اى بتازند و وعده حق نزدیک گردد ناگهان دیدگان کسانى که کفر ورزیده‏اند خیره مى‏شود [و مى‏گویند] اى واى بر ما که از این [روز] در غفلت بودیم بلکه ما ستمگر بودیم در حقیقت‏شما و آنچه غیر از خدا مى‏پرستید هیزم دوزخید شما در آن وارد خواهید شد 

اگر اینها خدایانى [واقعى] بودند در آن وارد نمى‏شدند و حال آنکه جملگى در آن ماندگارند براى آنها در آنجا ناله‏اى زار است و در آنجا [چیزى] نمى‏شنوند بى‏گمان کسانى که قبلا از جانب ما به آنان وعده نیکو داده شده است از آن [آتش] دور داشته خواهند شد   

صداى آن را نمى‏شنوند و آنان در میان آنچه دلهایشان بخواهد جاودانند دلهره بزرگ آنان را غمگین نمى‏کند و فرشتگان از آنها استقبال مى‏کنند [و به آنان مى‏گویند] این همان روزى است که به شما وعده مى‏دادند روزى که آسمان را همچون در پیچیدن صفحه نامه‏ها در مى‏پیچیم همان گونه که بار نخست آفرینش را آغاز کردیم دوباره آن را بازمى‏گردانیم وعده‏اى است بر عهده ما که ما انجام‏دهنده آنیم و در حقیقت در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.» 

اخوان الصفا در مورد محل زندگی قوم یاجوج و ماجوج، ابتدا مراتب ارض را بیان می دارند و آن را شامل دو نیمه می دانند که نیمی از آن در آب و نیمی دیگر بیرون است.   

آنها سپس نیم بیرون از آب را شامل اقالیم مختلف دانسته و تنها ربعی از آن را ربع مسکون خوانده اند، دریایی که منسوب به دریای یاجوج و ماجوج است را بیرون از ربع مسکون و از دریاهای محیط بر آن دانسته اند و آورده اند:  

«و أما بحر الغرب و بحر یأجوج و مأجوج، و بحر الزّنج، و بحر الزانج، و البحر الأخضر، و البحر المحیط فخارج عن هذا الرّبع المسکون» [۴] 

در حدیثی از پیامبر اکرم ص مرویست که فرمودند:  

«در روز قیامت خداوند به آدم علیه السلام گوید برخیز و آتش بیفروز.   

آدم عرض می نماید: چه مقدار به آتش می روند؟   

به او گفته می شود: از هر هزار نفر ۹۹۹ نفر به آتش خواهند رفت.  

وقتی که صحابه این سخن را شنیدند غمگین شده و به گریه پرداختند.   

پیامبر اکرم وقتی چنین دید فرمود: عنل کنید و بشارت باد شما را به کسی که جان محمد در دست قدرت اوست با شما دو گروه از موجودات هستند که بیش از آنها نبودند هلاک شدگان از بنی آدم و بنی ابلیس.  

به پیامبر گفته شد: این دو گروه چه کسانی هستند؟ 

 فرمود: یاجوج و ماجوج.   

پس صحابه بی غم شدند.  

 آنگاه پیامبرفرمود: عمل کنید و شاد باشید بدان خداى که نفس محمد در قدرت اوست که شما در میان مردمان روز قیامت نباشید مگر چون خالى در پهلوى شتر، یا چون نشانى در پاى ستور.»[۵] 

حدیث دیگری نزدیک به همین مضمون می گوید در هنگامى که پیامبر خدا (ص) آیه: إِنَّ زَلْزَلَهَ السَّاعَهِ شَیْ‏ءٌ عَظِیمٌ را قرائت کرد فرمود: «آیا مى‏دانید آن چه روزى است؟ آن روزى است که به آدم (ع) گفته مى‏شود: برخیز بهره دوزخ را از فرزندانت بفرست. مى‏گوید: چقدر؟   

پاسخ داده مى‏شود:
از هر هزار نفر نهصد و نود و نه نفر را به دوزخ و یک تن را به بهشت روانه کن».  

راوى مى‏گوید: پس مردمان نومید شدند و همه روز مى‏گریستند و دست از کار و مشاغل خود کشیدند. پیامبر (ص) به سوى آنها آمد و فرمود: «چرا کار نمى‏کنید؟» عرض کردند: پس‏ از آنچه براى ما گفتى چه کسى مى‏تواند کار کند؟  

فرمود: «شما میان امّتهاى دیگر چه اندازه‏اید؟ کجایند قاویل و ثاریس و منسک و یأجوج و مأجوج، امّتهایى که شماره آنها را جز خدا نمى‏داند.

شما در میان امّتهاى دیگر مانند یک موى سپید در پوست گاو سیاه و یا نشانى بر بازوى چارپا هستید»[۶] 

حذیفه گوید از رسول خدا از یاجوج و ماجوج پرسیدم.   

حضرت فرمود: یاجوج امتی هستند و ماجوج امتی دیگر.  

هر یک از این دو امت شامل چهار گروه هستند و هیچ یک از آنها نمی میرد مگر اینکه هزار پسر از خودش بر جای می گذارد که تمامیشان دارای سلاح هستند.   

گفتم ای پیامبر خدا آنها را برایم وصف نما؟   

حضرت فرمود : آنها سه صنف دارند؛  

صنفی از آنها مانند ارز هستند.   

گفتم ای پیامبر خدا ارز چیست؟ حضرت فرمودند:
نوعی از درختی تنومند در شام.  

صنفی دیگر از آنها دارای طول و عرض مساویند.   

این گروه را نه آن و نه کوه ممانعت نمی نماید. و گروهی دیگر از آنها[۷]  

در قاموس قرآن آمده است: مراد از یأجوج و مأجوج در قرآن مجید باحتمال قوى مردم چین و مغولان‏اند.[۸] 

حضرت علی (ع) گروه یاجوج و ماجوج را از فرزندان آدم ندانسته و می فرماید:  

«هزار و دویست صنف از مخلوقات خدا در خشکیند و هزار و دویست صنف از مخلوقات خدا در دریایند و انواع بنی آدم هفتاد نوع هست بجز یاجوج و ماجوج.»‏[۹]                                                   

جزری، نسناس را همان یاجوج و ماجوج خوانده است و می گوید:  

«النسناس قیل: هم یأجوج و مأجوج، و قیل: خلق على صوره الناس أشبهوهم فی شی‏ء، و خالفوهم فی شی‏ء و لیسوا من بنی آدم و قیل هم من بنی آدم، و منه الحدیث” إن حیا من عاد عصوا رسولهم فمسخهم الله نسناسا، لکل رجل منهم ید و رجل من شق واحد ینقرون کما ینقر الطائر، و یرعون کما ترعى البهائم‏»[۱۰]

در معجم مصلحات و الاظ فقهیه تعبیر جالبی از این دوقوم می آید که از یک آیه قرآنی گرفته شده است. 
در این کتاب آمده است که در قول خدا «وَ هذا مِلْحٌ
أُجاجٌ»[۱۱] اجاج تاکید بر شدت نمکین بودن و اجاج تاکید بر شدت حرارت است.  

و بدینطریق است معنای یاجوج و ماجوج . چرا که ایشان به آتش مشتعل شباهت دارند.[۱۲]  

درکتاب تحقیق در کلمات قرآن کریم ذیل ایه من کل حدب ینسلون در مورد محل زندگی قوم یاجوجوماجوج آمده است که:« مکان زندگی ایشان هم باید نسبت به محل زندگی انسانها اشرافیت داشته باشد. چرا که در این آیه سخن از از سیر ایشان از مکان مرتفع است بدون حضور مانع و حاجز.»[۱۳] 

در تفسیر قمی در مورد یاجوج و ماجوج آمده است که ایشان در آخرالزمان به زمین خواهند و آدمیان را می خورند.  

در حدیث دیگری نیز آمده که به هنگام نزول یاجوج و ماجوج جبرئیل بزمین آمده وبرخی از شعائر مقدس را به آسمان خواهد برد:  

«فإذا کان عند خروج یأجوج و مأجوج أرسل اللّه تعالى جبرئیل فرفع من الأرض القرآن و العلم و الحجر من رکن البیت و مقام ابراهیم و تابوت موسى بما فیه .»[۱۴]

 از پیامبر اسلام مرویست که فرمودند:  

«لا إله إلّا اللّه ویل للعرب من شر قد اقترب فتح الیوم من ردم یأجوج و مأجوج مثل هذه و حلق- قلت یا رسول اللّه (صلّى اللّه علیه و آله و سلم)! أنهلک و فینا الصالحون؟ قال: نعم إذا کثر الخبث‏»[۱۵] 

باید دانست که مراد از یاجوج و ماجوج موجوداتی غیر از بنی آدم هستند،   

چنانکه در روایت امیر المومنین نیز بدان اشاره شده است.   

این موجودات برابر با جوتون ها یا گایانت های آدمخوار اساطیر اسکاندیناوی میباشند که در جوتون هایم زندگی می کنند.   

جوتون‌ها یا گایانت‌ها گروهی از ارواح طبیعی هستند (نژادی غیر از انسان) که دارای نیرویی فوق بشری بوده و بعضی اوقات در مقابل نژادهای اثیر و ونیر قرار می‌گیرند.   

اگرچه آنها می‌توانند غالباً با هر یک از این دو گروه خدایان آمیخته و با آنها ازدواج نمایند.   

جوتون‌هایم یکی از نه قسمت عالم است که دارای کوه‌های مرتفع و دره‌های عمیق می‌باشد.   

جوتون‌ها دو طایفه عمده دارند: گایانت‌های سنگی یا صخره‌ای Rock Giants و گایانت‌های یخی Frost Giants.  

ذکر این نکته نیز ضروری به نظر میرسد که به دو قسمت جوتون هایم که گایانت های یخی و گایانت های صخره ای در آن ساکن هستند در منابع اسلامی جابلقا و جابرسا گفته می شود. 

در مورد يأجوج و مأجوج نظرات گوناگوني ارائه شده است كه به تعدادي از آنها اشاره مي شود.
1. اينان دو قبيله از نوادگان حضرت نوح(ع) بوده اند. بدين گونه كه يافث پسر نوح به سرزمين هاي شرقي مهاجرت نموده و در آنجا سكني گزيد و صاحب پنج پسر شد كه يكي از آنها اشار نام داشته و فرزندان او به يأجوج و مأجوج خوانده مي شوند[۱۶].
2. حديثي از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل شده است كه يأجوج و مأجوج دو قبيله بوده اند كه از حيث شكل ظاهري و جسماني بسيار بزرگ بوده و با انسان هاي كنوني تفاوت فاحشي داشته اند اما از آنجائي كه حديث مزبور داراي سند معتبر و متن متقني نمي باشد، لذا قابل اعتماد نيست[۱۷]. جالب اين است كه فخر رازي مي گويد، عده اي گفته اند يأجوج و مأجوج در نهايت كوچكي جثه بوده اند[۱۸].

3. روايت ديگري هم آورده شده است كه اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: كه يأجوج و مأجوج از جنس بشر نبوده اند[۱۹] اما فخر رازي باز هم آورده است كه آنان از جنس بشر بوده اند. همچنين ابن كثير مي گويد: يأجوج و مأجوج از ميان كوه های مشرق بر بلاد تركان حمله آورده و فساد كرده زراعت ها و چارپايان و انسان ها را نابود گردانيده اند[۲۰].
4. علامه طباطبايي در تفسير شريف الميزان با استناد به برخي شواهد تاريخي و گفته هايي از تورات مي فرمايد: از اين نقل قول ها چنين استفاده مي‌شود كه آنها امت يا امت هايي عظيم (و پرجمعيت) بوده كه در قسمت هاي بالاي شمال آسياي آن زمان، مي زيسته اند و مردماني جنگجو و معروف به غارت گري بوده اند. از سويي تاريخ هم گواهي مي دهد كه اين مناطق موطن امتي بزرگ و وحشي بوده كه جمعيتشان رو به فزوني مي نهاد و به كشورهاي همجوار چون چين حمله برده و به ساير نقاط مهاجرت كرده اند[۲۱].
سپس علامه بزرگوار از مولانا ابوالكلام آزاد نقل مي كند كه بحث از تحولات لغات اين را مي رساند كه يأجوج مأجوج همان مغول بوده است، اين دو كلمه از زبان چيني منگوك و منچوك درقرآن به زبان عربي بيان شده و يأجوج و مأجوج خوانده مي شوند. در ترجمه هايي كه به زبان يوناني براي اين دو كلمه نقل كرده اند گوگ و ماگوگ مي شود که شباهت كاملي بين ماگوك يوناني و منگوك چيني وجود دارد. معلوم مي شود كه اين دو كلمه همان لغات چيني هستند.
هم چنانكه منغول و مغول نيز از آن مشتق گرديده است. كه اينان به طرف چين سرازير شده و از طريق قفقاز[۲۲] به ارمنستان و ايران و ديگر نواحي هجوم مي آورند[۲۳].
در تفسير نمونه آمده است كه در تورات در كتاب حزقيل فصل 38 و 39 و نيز كتاب رؤياي يوحنا فصل بيستم از آنها به عنوان گوگ و ماگوگ ياد شده است كه معرّب آن يأجوج و مأجوج مي باشد[۲۴].
در نهايت مي توان از مجموع سخنان نتيجه گرفت كه اينان از جنيان نبودند. اما درمورد خروج آن دو در آخرالزمان و ظهور حضرت مهدي(عج) دليل استواري وجود ندارد.
برخي به ذيل آيه 100 سوره كهف در مورد خروج اين دو استدلال کرده اند كه فرموده است: پس زماني كه بيايد وعده پروردگار من آن را در هم مي كوبد و وعده پروردگارم حق است. صاحب تفسير قمي حديثي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نقل كرده كه مي فرمايد: قبل از روز قيامت در آخرالزمان سد ذوالقرنين منهدم مي شود و يأجوج و مأجوج خروج مي كنند و مردم را مي خورند[۲۵] (و قتل عام مي كنند).
غير از اين مورد نظرات ديگري درباره اين آيه شريفه ارائه شده است كه به بحث ما مربوط مي گردد از جمله:
الف: مراد از وعده الهي باز شدن راه يأجوج و مأجوج مي باشد چرا كه موقعي كه ذوالقرنين ساختن سد را تمام نمود گفت: اين از رحمت پروردگار من است و زماني كه وعده او برسد آن را درهم مي كوبد و راه باز مي شود.
ب: مراد از وعده الهي روز قيامت است[۲۶].
اما نمي توان نظر اول را درست دانست چرا كه ظاهر آيه شريفه اين است كه وعده الهي متاخر از فتح يأجوج و مأجوج است و از طرفي آيات بعدي نظر دوم را تقويت مي كند كه از قيامت و نشانه هاي آن صحبت مي كند؛ بنابراين اين احتمالات قابل اثبات نيستند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- كتاب تاريخ عصر ظهور نويسنده:سيد محمد صدر.
2- تفسير الميزان نويسنده:علامه طباطبايي جلد 12 و 13.

پي نوشت ها:

[1] ـ سوره مبارکه کهف، ایه ۹۴  

[۲] ـ سوره مبارکه کهف، آیات ۹۸ تا ۱۰۰  

[۳] ـ سوره مبارکه انبیاء، آیات ۹۶ تا ۱۰۵  

[۴] ـ رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، ج‏۱، ص: ۱۶۴   

[۶] ـ تفسیر راه روشن، جلد۷، ص: ۳۲۷  

[۷] ـ بحارالأنوار ج : ۶ ص : ۲۹۷ ، وَ وَرَدَ فِی الْخَبَرِ عَنْ حُذَیْفَهَ قَالَ سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنْ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ قَالَ یَأْجُوجُ أُمَّهٌ وَ مَأْجُوجُ أُمَّهٌ کُلُّ أُمَّهٍ أَرْبَعُمِائَهِ أُمَّهٍ لَا یَمُوتُ الرَّجُلُ مِنْهُمْ حَتَّى یَنْظُرَ إِلَى أَلْفِ ذَکَرٍ مِنْ صُلْبِهِ کُلٌّ قَدْ حَمَلَ السِّلَاحَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ صِفْهُمْ لَنَا قَالَ هُمْ ثَلَاثَهُ أَصْنَافٍ صِنْفٌ مِنْهُمْ أَمْثَالُ الْأَرْزِ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الْأَرْزُ قَالَ شَجَرٌ بِالشَّامِ طَوِیلٌ وَ صِنْفٌ مِنْهُمْ طُولُهُمْ وَ عَرْضُهُمْ سَوَاءٌ وَ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ لَا یَقُومُ لَهُمْ جَبَلٌ وَ لَا حَدِیدٌ وَ صِنْفٌ مِنْهُمْ یَفْتَرِشُ أَحَدُهُمْ إِحْدَى أُذُنَیْهِ وَ یَلْتَحِفُ بِالْأُخْرَى وَ لَا یَمُرُّونَ بِفِیلٍ وَ لَا وَحْشٍ وَ لَا جَمَل‏ وَ لَا خِنْزِیرٍ إِلَّا أَکَلُوهُ مَنْ مَاتَ مِنْهُمْ أَکَلُوهُ مُقَدِّمَتُهُمْ بِالشَّامِ وَ سَاقَتُهُمْ بِخُرَاسَانَ یَشْرَبُونَ أَنْهَارَ الْمَشْرِقِ وَ بُحَیْرَهَ طَبَرِیَّه  

[۸] ـ قاموس قرآن، ج‏۱، ص: ۴۷  

[۹] ـ الکافی، ج‏۸، ص: ۲۲۰، سُئِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع عَنِ الْخَلْقِ فَقَالَ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفاً وَ مِائَتَیْنِ فِی الْبَرِّ وَ أَلْفاً وَ مِائَتَیْنِ فِی الْبَحْرِ وَ أَجْنَاسُ بَنِی آدَمَ سَبْعُونَ جِنْساً وَ النَّاسُ وُلْدُ آدَمَ مَا خَلَا یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوج  

[۱۰] ـ مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ۲۶، ص: ۲۱۰ 

[۱۱] ـ سوره فاطر، الآیه ۱۲  

[۱۲] ـ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهیه، ج‏۱، ص: ۶۰، الملح الشدید الملوحه، أج المایؤج: اشتدت ملوحته و ، و قوله تعالى:. وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ. تأکید لشده ملوحته، و أجیج النار لشده حرارتها، و منه یأجوج و مأجوج شبّهوا بالنار المضطرمه 

[۱۳] ـ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏۲، ص: ۱۷۶، أی من کلّ موضع مرتفع مشرف الى الانخفاض یسرعون، فلا یکون الارتفاع حاجزا بینهم و بین سیرهم و حرکتهم، و فی هذا التعبیر إشاره أیضا الى حدّه سیرهم و سرعته، و الى تسلّطهم و إحاطتهم  

[۱۴] ـ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقران، ج‏۱۸، ص: ۲۲۲  

[۱۵] ـ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج‏۱۸، ص: ۲۲۲

[۱۶] . آلوسي بغدادي، تفسير روح المعاني، بيروت، داراحياي التراث، چهارم، 1405ق،  ج 16، ص 38.

[۱۷]. قرطبي، الجامع لاحكام القرآن، بيروت، داراحياء التراث، 1405ق، ج 11، ص 56.

[۱۸] . فخر رازي، التفسير الكبير، بيروت، داراحياء التراث، سوم، بي تا، ج 21، ص 170.

[۱۹] . الحويزي، تفسير نورالثقلين، قم، اسماعيليان، 1370، ج 3، ص 307، ح 228.

[۲۰] . سعيد حوي، الاساس في التفسير، مصر، دارالسلام، 1412ق، ج 6، ص 3226.

[۲۱] . محمد حسين طباطبائي، تفسير الميزان، ترجمه موسوي همداني، قم، دفتر انشارات اسلامي، ج 13، ص 525.

[۲۲] . همان منطقه اي است كه سد معروف به سد ذوالقرنين آنجاست.

[۲۳] . طباطبايي، پيشين، ص 541.

[۲۴] . ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، قم، دارالكتب الاسلاميه، ج 12، ص 551.

[۲۵] . علي بن ابراهيم قمي، تفسير قمي، قم، دارالكتاب، 1267، ج 2، ص 222.

[۲۶] . همان، ج 2، ص 76.

[ چهار شنبه 19 آذر 1399برچسب:, ] [ 15:6 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

مصطفی لعل شاطری: ظهور منجی بشر در آخرالزمان، باوری است قطعی و همگانی، و از نشانه هایی که به طور قطع قبل از ظهور حضرت رخ خواهد داد و در آیات و روایات بر آن تاکید فراوانی گردیده است، «ندای آسمانی» می باشد!

از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمودند: هرگاه گوینده ای از آسمان ندا دهد که حق با اولاد محمد (ص) است، در آن هنگام، ظهور مهدی (عج) بر سر زبان ها می افتد و همه جزء محبین او می گردند و غیر او را یاد نمی کنند، و همچنین ابوبصیر از آن حضرت روایت می کند که فرمودند: قائم (ع) ظهور نمی کند، تا این که نامش از آسمان ندا داده شود. (بحارالانوار، ج52: 119)

ندای جبرئیل و شیطان
ندای آسمانی یکی از نشانه های حتمی ظهور حضرت مهدی (عج) می باشد، اما جالب است بدانید که در هنگام ظهور دو ندا شنیده خواهد شد به نحوی که محمدحسین مهوری مدرس و محقق حوزه در این باره می نویسد:
هنگام ظهور حضرت مهدی (ع) دو ندا شنیده خواهد شد. یکی ندای آسمانی توسط حضرت جبرئیل (فرشته وحی) و دیگری ندای شیطانی توسط ابلیس ملعون. ابوبصیر از امام باقر (ع) روایت می کند که فرموده اند: «پیش از ظهور حضرت مهدی (ع) چاره ای از دو ندا نیست، ندایی از آسمان که صدای جبرئیل است و صدایی از زمین که صدای ابلیس ملعون است.» (بحارالانوار، ج52: 288)
در شب جمعه، بیست و سوم ماه مبارک رمضان، جبرئیل (فرشته وحی) از آسمان نام و نام پدر حضرت مهدی (ع) را ندا می دهد و می گوید:
آگاه باشید که حجت خدا در کنار خانه خدا ظهور کرد. از او پیروی کنید چرا که حق با او و در اوست. قائم آل محمد (ص)، بهترین امت و امیر و حاکم شماست. این مهدی (ع) است که به شیوه داود (ع) و سلیمان (ع) قضاوت می کند و درخواست شاهد نمی کند. پس جنگ و خونریزی برای چیست؟ به او گوش بسپارید و از دستوراتش پیروی کنید. بدانید که حق با علی (ع) و آل محمد و پیروان آن هاست و علی (ع) و پیروانش رستگارند. ای مردم جهان! عمر جباران و ستمگران به پایان رسیده است. (همان: 322، 369)
تمام موجودات جهان که در آن ها روح دمیده شده، در شرق و غرب گیتی، حتی دختران در سراپرده در پایان همان روز، شیطان لعنت شده نیز در هوا بالا می رود، به طوری که از اهل زمین فاصله می گیرد و مردم را در حکومت بر حق علی (ع) و اولاد او به شک می اندازد و مردم به پیروی از سفیانی تحریک می کند و با این ندا گروهی به شک می افتند و چه بسیار انسان های متحیرو شکاک که در آتش سقوط می کنند. این ندا از سوی ابلیس و از زمین سر داده خواهد شد. همانگونه که شیطان در شب عقبه علیه پیامبر (ص) ندا داد. امام صادق (ع) به معلی بن خُنَیس فرمود:
صدای جبرئیل از آسمان است و صدای ابلیس از زمین. پس از ندای اول پیروی کنید و از ندای دوم بر حذر باشید که مبادا از آن فریب بخورید.

ندای آسمانی در قرآن
در احادیث بسیاری از پیشوایان معصوم (ع) آیه: «ان نشأ ننزّل علیهم من السّماء آیة فظّلت اعناقهم لها خاضعین» (یعنی) اگر بخواهیم، معجزه ای از آسمان بر آنان فرود می آوریم تا در برابر آن گردن هایشان خاضع گردد، بر ندای آسمانی تطبیق شده است. (بحارالانوار، ج51: 48)
عبدالله بن سنان می گوید: «خدمت امام صادق (ع) بودم. آن حضرت تکیه داده بود. در این حال شخصی از قبیله همدان به امام (ع) عرض کرد: اهل سنت به ما عیب می گیرند و می گویند: شما می پندارید که منادی از آسمان نام صاحب الامر را ندا خواهد داد! امام با شنیدن این سخن بسیار خشمگین شد، به حال عادی نشست و فرمود: این مطلب را از من نقل نکنید، بلکه از پدرم نقل کنید و در این کار هیچ ایرادی بر شما نیست؛ گواهی می دهم که از پدرم شنیدم که می فرمود: به خدا سوگند! این مطلب به طور شفاف و روشن در کتاب خدا هست؛ آنجا که می فرماید: «ان نشاء ننزّل علیهم من السّماء آیة فظّلت اعناقهم لها خاضعین» (شعرا: آیه4)
در حدیثی از امام باقر (ع)، آیه: «ولو اذفزعوا فلافوت و أخذوا من مکان قریب»: ای کاش می دیدی هنگامی را که وحشت زده اند و راه گریزی ندارند و از محل نزدیکی گرفته می شوند؛ بر ندای آسمانی تطبیق شده است، (بحارالانوار، ج52: 185، 292) و همچنین آیه «قُل هوُالقادر عُلی أن یبعث عَلیکُم عَذاباً مَن فُوقکم اَو مَن تَحت أرجلکم اَو یَلبسکم شَیعاً وَ یَذیق بَعضکم باس بَعض أَنظر کَیف نَصرف الآیات لَعلّهُم یَفقهون» : بگو او تواناست که از بالای سرتان یا از زیر پایتان عذاب بر شما فرو فرستد یا شما را گروه گروه سازد و عذابتان را به یکدیگر بچشاند. بنگر که چگونه آیات خود را به صورت گوناگون بیان می کنیم. باشد که بیندیشند. (انعام: آیه 65)در این آیه «عذاب از بالای سر»، به ندای آسمانی تفسیر شده است. (بحارالانوار، ج52: 181)
و همچنین آیه «وَ استَمع یَوم یُناد المُناد مَن مَکان قَریب یَوم یَسمعون الصیحة بِالحق ذلک یَوم الخُرُوج»: به گوش باش روزی که منادی از نزدیک ندا می دهد. روزی که صیحه حق را می شنوند، آن روز، روز خروج است. در حدیثی از امام صادق (ع) این آیه به ندای آسمانی تفسیر شده است. (منتخب الاثر، ج3: 71) 

نداهای آسمانی دیگر
علاوه بر ندای آسمانی (چه توسط جبرئیل و چه شیطان ملعون) که در آغاز ظهور حضرت صاحب الزمان (عج) شنیده می شود، بنا بر روایات معتبر و صحیح، در مراحل مختلف قیام آن حضرت تا استقرار کامل حکومت عدالت بر جهان، نداهای گوناگونی شنیده خواهد شد، که مهوری آن را چنین بیان داشته است.

ندای آسمانی در ماه رجب
از احادیث بسیاری استفاده می شود که حضرت مهدی (ع) مدتی پیش از ظهور، به طور آشکار و شناخته شده در مدینه اقدام به تبلیغ و آماده سازی زمینه ظهور می نماید. در این میان در ماه رجب، مقارن خروج سفیانی، که فتنه و آشوب و جنگ و خونریزی سراسر جهان را فرا می گیرد و مردم جهان در اضطراب و ترس و وحشت به سر می برند، ندایی از آسمان ظهور حضرت مهدی (ع) و فرا رسیدن پایان عمر ستمگران را به تشنگان عدالت نوید می دهد.
در حدیثی نبیّ اکرم اسلام (ص) به علی (ع) فرمودند: «یا علی! تو از من و من از تو هستم. تو برادر و وزیر من هستی. ولی وقتی من از این جهان چشم فروبندم، کینه ها و دشمنی ها علیه تو در سینه های گروهی شعله ور می گردد. پس از من فتنه بسیار شدیدی واقع می شود که مردم در آن فتنه سرگردان و حیران می شوند و هیچ راه نجاتی نمی یابند. در آن فتنه دوست صمیمی و مورد اعتماد پیدا نمی شود و آن در هنگامی است که پنجمین فرزند از هفتمین فرزند تو از چشم شیعیان ناپدید شود. در غیبت او اهل زمین و آسمان غمگین و محزون هستند. چه بسیار مرد و زن مؤمنی که در غیبت او سرگردان، ناراحت و اندوهگین هستند. در اینجا پیامبر اکرم (ص) لختی سکوت نمودند، آن گاه سر برداشته و فرمودند: «پدر و مادرم فدای هم نامم و شبیهم و شبیه موسی بن عمران، بر قامت او لباس هایی از نور است که از شعاع قدسی برافروخته می شود. گویا شیعیان را می نگرم که از هر زمان نا امیدترند که (ناگهان) ندایی داده می شود. آن ندا از دور شنیده می شود، همانگونه که از نزدیک شنیده می شود. آن ندا برای مؤمنان رحمت و بر منافقان عذاب است.»
علی (ع) پرسید: آن ندا چیست؟»
پیامبر اکرم (ص) فرمود: سه ندا در ماه رجب، نخست: «همانا لعنت خدا بر ستمگران»، دوم: «نزدیک شد نزدیک شونده»، سوم، بدن آشکاری در شاخ خورشید دیده می شود که ندا می دهد: «بدانید خداوند فلان بن فلان (نام حضرت مهدی (ع) و پدرانش را تا علی (ع) به ترتیب ذکر می کند) را برانگیخت، که نابودی ستمگران به دست اوست.» در این هنگام فرج فرا می رسد و خداوند سینه های مؤمنان را شفا می دهد و ناراحتی را از دل هایشان می زداید.» علی (ع) پرسید: «ای رسول خدا! پس از من پیشوایان چه تعداد هستند؟» پیامبر اکرم (ص) فرمود: «پس از حسین (ع) نه تا و نهمین آن ها قائم (ع) است.» (بحارالانوار، ج51: 108؛ معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج1: 441)

ندا پس از بیعت با امام زمان (ع)
ابان بن تغلب از امام صادق (ع) روایت می کند که فرموده اند: نخستین کسی که با قائم (ع) بیعت می کند، جبرئیل است. او به صورت پرنده سفیدی فرود می آید و با آن حضرت بیعت می کند. آن گاه یک پا بر کعبه می گذارد و پای دیگرش را بر بیت المقدس و با صدایی رسا و گویا که همه جهانیان بشنوند، ندا می دهد: أتی أمر الله فلا تستعجلوه، امر خدا آمد پس شتاب نکنید. (بحارالانوار، ج52: 289)

ندای آسمانی در آغاز قیام مسلّحانه
از احادیث پیشوایان معصوم (ع) استفاده می شود که حضرت مهدی (ع) در بیست و سوم ماه رمضان ظهور می کند و آن گاه پس از آن که یارانش به ده هزار نفر رسیدند، در روز عاشورا قیام می کند و از مکه به سوی مدینه حرکت می نماید. از برخی احادیث استفاده می شود که مقارن قیام آن حضرت، جبرئیل مردم جهان را به بیعت و پیروی از آن حضرت فرامی خواند. از امام صادق (ع) روایت شده است که: در شب بیست و سوم ماه رمضان، نام مبارک حضرت مهدی ندا داده می شود و در روز عاشورا (روز شهادت امام حسین (ع)) قیام می کند. گویا آن حضرت را در روز دوشنبه دهم محرم می بینم که میان رکن و مقام ایستاده است و جبرئیل در سمت راست او ندا می دهد: برای خدا بیعت کنید! در آن روز زمین برای شیعیان دَر هَم پیچیده می شود و از سراسر زمین به سوی آن حضرت می آیند تا با امام خود بیعت کنند. پس خداوند زمین را به وسیله او از عدالت پر می کند، همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است، (معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج3: 489) و همچنین جابر جعفی از امام باقر (ع) روایت می کند که فرمودند:
سپس حضرت مهدی (ع) با بیش از سیصد و ده نفر یاورش که میان رکن و مقام با او بیعت می کنند، از مکه خارج می شود. عهدنامه پیامبر اکرم (ص)، پرچم و اسلحه آن حضرت همراه حضرت مهدی (ع) است و وزیرش نیز همراه اوست. پس منادی در مکه نام او و برنامه او را ندا می دهد، به طوری که همه اهل زمین می شنوند. (بحارالانوار، ج52: 223)

ندا پیش از نبرد ابدال
آخرین نبرد حضرت مهدی (ع) با سفیانی در احادیث پیشوایان معصوم (ع) نبرد «ابدال» نام گرفته است. در این نبرد سپاه سفیانی از یاران حضرت مهدی (ع) به طور کامل شکست می خورد و سفیانی به هلاکت می رسد. پیش از آغاز نبرد برای اتمام حجت، معجزاتی از سوی حضرت مهدی (ع) به قوع می پیوندد که بر اثر آن گروهی از سپاه سفیانی به جمع یاران حضرت مهدی (ع) می پیوندند. یکی از آن معجزات ندای آسمانی است. حضرت علی (ع) می فرماید:
پس از فرو رفتن سپاه سفیانی در زمین، حضرت مهدی (ع) ظهور می کند و با فرمانده سپاه سفیانی رو در روی هم قرار می گیرند. در این نبرد یاران حضرت مهدی (ع) از پالان و زین های مرکب های خود به عنوان سپر استفاده می کنند و صدای منادی از آسمان شنیده می شود که می گوید: بدانید اولیای خدا اصحاب مهدی (ع) هستند. در آن روز هلاکت و نابودی بر اصحاب سفیانی رقم خورده است، (معجم احادیث الامام مهدی (ع)، ج3: 109) و در حدیث دیگری از حضرت علی (ع) روایت شده است که فرمودند:
هنگامی که حضرت مهدی (ع) و سفیانی رو در روی هم قرار می گیرند، در آن روز صدایی از آسمان شنیده می شود که می گوید: بدانید اولیای خدا، یاران حضرت مهدی (ع) هستند. (همان: 36)

[ پنج شنبه 13 آذر 1399برچسب:, ] [ 23:43 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

• معنی نام سوره ها •

                  

بسم الله الرّحمن الرّحیم

1- فاتحه : گشاينده

2- بقره : گاو ماده

3- آل عمران : خانواده حضرت عمران علیه السلام

4- نساء : زنان

5- مائده : سفره و خوان غذا

6- انعام : احشام و چهار پايان

7- اعراف : جایى است ميان بهشت و جهنم

8- انفال : منابع و ثروت هاى عمومى در طبيعت

9- توبه : بازگشت

10- يونس : نام يكى از پيامبران

11- هود : نام يكى از پيامبران

12- يوسف : نام يكى از پيامبران

13- رعد : غرش آسمان و ابر

14- ابراهيم : نام يكى از انبياء

15- حجر : نام سرزمين قوم ثمود

16- نحل : زنبور عسل

17- اسراء : حركت شبانه

18- كهف : غار

19- مريم : مادر حضرت عيسى

20- طه : رمزى است خطاب به پيامبر اسلام صلی الله علیه وسلم

21- انبياء : پيامبران

22- حجّ : قصد و آهنگ و نام يكى از عبادات اسلامى كه از فروع دين است.

23- مؤمنون : ايمان آوردگان

24- نور : روشنایی و روشنی

25- فرقان : جدا كننده

26- شعراء : شاعران

27- نمل : مورچه

28- قصص : قصّه 

29- عنكبوت : نوعی حشره

30- روم : نام كشورى است

31- لقمان : نام مردی حکیم که اصلش حبشی بوده و در روزگار داود می زیسته است

32- سجده : سجده كردن

33- احزاب : حزب ها و گروه ها

34- سبا : نام شهری که بلقیس دختر هدهاد در کشور یمن، پادشاه آن بود. او به عقد حضرت سلیمان علیه السلام در آمد

35- فاطر : شكافنده، پديد آورنده

36- يس : از حروف رمز قرآن و خطاب به پيامبر

37- صافّات : به صف كشيده ها

38- ص : از حروف مقطع رمز

39- زمر : جمع زمره: گروه ها و دسته ها

40- مؤمن : ايمان آورنده

41- فصّلت : بخش بخش و فصل فصل شده

42- شورى : مشورت و هم فكرى و نظر خواهى

43- زخرف : زينت و زيور

44- دُخان : دود

45- جاثيه : به زانو افتاده

46- احقاف : نام سرزمين قوم عاد در نزديكى يمن

47- محمّد : صلی الله عیله وسلم (نام پيامبر بزرگ اسلام)

48- فتح : پيروزى

49- حجرات : حجره ها و اطاق ها

50- ق : از حروف رمز اوائل سوره ها

51- ذاريات : پراكنده كنندگان

52- طور : نام کوهی که حضرت موسی برای مناجات با خدا به آنجا رفت

53- نجم : ستاره

54- قمر : ماه

55- الرحمن : بخشنده

56- واقعه : پيش آمد، حادثه

57- حديد : آهن

58- مجادله : گفت و گو و جَدَل

59- حشر : بيرون آمدن، بر انگيخته شدن

60- ممتحنه : زن امتحان شده

61- صفّ : رديف و صفّ

62- جمعه : یکی ازایام هفته

63- منافقون : دو چهره ها

64- تغابن : گول خوردگى و حسرت و خسران

65- طلاق : رها ساختن و طلاق دادن زن

66- تحريم : حرام و ممنوع ساختن

67- ملك : فرمانروائى

68- قلم : وسیله نوشتن

69- حاقّه : آن چه سزاوار و مسلم و حقّ است

70- معارج : نردبان ها، رتبه هاى بالا برنده

71- نوح : از پيامبران بزرگ

72- جن : موجودى نامرئى با ويژگيهائى عجيب

73- مزمّل : گليم به خود پيچيده

74- مدثّر : جامه به خود پيچيده

75- قيامت : برخاستن

76- دهر : روزگار، دوران

77- مرسلات : فرستاده شده ها

78- نبا : خبر

79- نازعات : آنها كه از روى قوت مى كشند

80- عبس : چهره در هم كشيد

81- تكوير : هم پيچيده شدن

82- انفطار : شكافته شدن

83- مطففين : كم فروشان

84- انشقاق : دو شقه شدن و شكاف برداشتن

85- بروج : برج ها

86- طارق : ستاره ظاهر شونده

87- اعلى : برتر

88- غاشيه : فرا گيرنده

89- فجر : سپيده دم

90- بلد : شهر

91- شمس : خورشيد

92- ليل : شب

93- ضحى : نور و روشنائى

94- انشراح : گشاده شدن، وسيع شدن

95- تين : انجير

96- علق : خون بسته، زالو، كرم

97- قدر : اندازه، سنجش، ارزش

98- بيّنه : دليل روشن و حجت آشكار

99- زلزال : لرزش و زلزله

100- العاديات : دوندگان

101- قارعه : كوبنده

102- تكاثر : افتخار به زيادى ثروت و عزّت

103- عصر : زمان، بعد از ظهر، فشار و ...

104- همزه : عيب جو و طعنه زن

105- فيل : نوعی حیوان

106- ايلاف : الفت دادن

107- ماعون : ظرف غذا

108- كوثر : خير فراوان

109- كافرون : كافرها

110- نصر : يارى

111- تبّت : شكسته باد

112- اخلاص : خالص كردن

113- فلق : صبح

114- ناس : مردم

[ پنج شنبه 22 آبان 1399برچسب:, ] [ 5:56 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

قرآن و مراحل مرگ خورشید و سایر ستاره گان

همانطور که می دانید خورشید یک ستاره است و تمامی ستاره گان بعد از آنکه می سوزند و نابود می شوند بصورت تیره و کدر در می آیند و سپس بصورت یک سیاهچاله در می آیند.

 

خورشید ما ۵ میلیارد سال عمر دارد و دانشمندان می گویند که تا ۶/۷میلیارد سال بعد نیز مواد کافی را برای سوزاندن دارد و به عمر خود ادامه خواهد داد.در مرحله بعد از سوختن و نابود شدن هیدروژن خورشید هیلیوم را می سوزاند و در این مرحله بصورت یک غول قرمز در می آید.و جاذبه آن تمامی سیارات اطراف را بطرف خود می کشد و بعد از این مرحله خورشید کم کم کدر و تیره می شود و بعدا بصورت سیاهچاله در می آید.

مراحل مرگ خورشید و تمامی ستاره گان تفریبا مشابه است.در قرآن کریم نیز در آیات متعددی به این مراحل اشاره شده است که با اشاره به تصاویر به آنها تطابق می دهیم

مثلا در سوره التکویر آیه اول نوشته شده است:

آنگاه که خورشید به هم درپیچد

و در سوره انبیا آیه ۱۰۴نوشته شده است که

در آن روز که آسمان را چون طوماری در هم می پیچیم هماگونه که آفرینش را آغازکردیم آنرا باز می گردانیم. این وعده ای است که بر ماست و قطعا آنرا انجام می دهیم

تصویر زیر مربوط به یک ستاره است که پس از مردن به شکل یک سیاهچاله در آمده است که دقیقا با دو آیه بالا تطابق دارد:

همچنین در سوره الرحمن آیه ۳۷ نوشته شده است که هنگامی که آسمان از هم پاشیده شود و مانند رنگ سرخی رز(گلگون) درآید(دربرخی از ترجمه ها چرم گلگون نوشته شده) تصویر زیر مربوط به مرگ یک ستاره در سحاب چشم گربه(Cat’s Eye Nebula) است.که بعد از نابودی کامل به یک سیاهچاله تبدیل می شود.

در آیه دوم از سوره التکویر نوشته شده است که:و آنگه که ستارگان همى‏تیره شوند

که همانطوری که در بالا ذکر شده است تیره و کدر شدن یکی دیگر از مراحل مرگ ستاره گان است و بعد از مرگ ستاره بصورت تیره و کدر در می آید و به یک سیاهچاله تبدیل می شود که در مورد شکل ستاره بالا مرحله بعدی مرگ این ستاره به شکل زیر است که دریافت شده است

 

خلاصه مبحث قرآن و فیزیک

در این نوشته قصد داریم به برسی چندین آیه درباره ارتباط قران وفیزیک را بیان کنیم،در ابتدا به خود ایه اشاراتی خواهیم داشت سپس مفهوم علمی آن را برسی خواهیم نمود.برای مشاهده نوشته کامل بروی تیتر آن کلیک کنید.

 

۱-زوجیت اشیا

همانطور که می دانید همه مولکول های اشیا دارای دو قطب منفی و مثبت هستند،مثلا اتم ها دارای پروتون و نترون و الکترون هستند که هر کدام بار مثبت و منفی خود را دارند.

وَالَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا وَجَعَلَ لَکُم مِّنَ الْفُلْکِ وَالْأَنْعَامِ مَا تَرْکَبُونَ ﴿ الذاریات۱۲﴾ و همان کسى کهجفتها را یکسره آفرید و براى شما از کشتیها و دامها [وسیله‏اى که] سوار شوید قرار داد.

۲-قانون ترمودینامیک

بر اساس قوانین ترمودینامیک جهان و اشیا با افزایش آنتروپی رو به  سوی نابودی و اذمحلال هستند.

 و با خدا معبودى دیگر مخوان خدایى جز او نیست جز ذات او همه چیز نابودشونده است فرمان از آن اوست و به سوى او بازگردانیده مى‏شوید(القصص ۸۸)

۳-نظریه ریسمان و تنیدگی کوانتمی

بر اساس نظریه ریسمان ها جهان ما از یازده بعد تشکیل شده که ما در بعد ۴هستیم.و هفت بعد دیگر نیز وجود دارد که ما هنوز به آنها دسترسی نداریم.این ابعاد بصورت تارهایی در هم تنیده هستند و مرتعش می شوند.

وَالسَّمَاء ذَاتِ الْحُبُکِ ﴿الذاریات۷﴾إِنَّکُمْ لَفِی قَوْلٍ مُّخْتَلِفٍ ﴿۸﴾سوگند به آسمان مشبک ﴿۷﴾ که شما در گفتاری مختلف و گوناگون هستید.

و بر فراز شما هفت [آسمان] استوار بنا کردیم (النبا۱۲)

لَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا ﴿۱۵﴾مگر ملاحظه نکرده‏اید که چگونه خدا هفت آسمان را توبرتو آفریده است (نوح۱۵)

نکته دیگر این است که بر اساس همین نظریه لغزش یک ذره بر محیط اطراف و بر کل جهان هستی تاثیر گذار است.

یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ ﴿۶﴾تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ ﴿۷﴾ آن روز که لرزنده بلرزد﴿۶﴾و از پى آن لرزه‏اى [دگر] افتد﴿النازعات۷﴾

۴-شکاف در فضا و سیاهچاله ها

همانطور که می دانید بعدمکان بصورت پاچه ای است که ستاره ها و سیارات و ... روی آن قرار دارند،ولی در مکان هایی مانند سیاهچاله ها این بعد دچار پارگی و شکاف می شود،و در آن مکان ها بعد مکان وجود ندارد.

 آنگاه که آسمان زهم بشکافد(در بعضی از ترجمه ها گسسته شود)﴿۱﴾و آنگاه که اختران پراکنده شوند ﴿الإنفطار ۲﴾

در باره سقوط ستاره ها به سیاهچاله ها نیز این گونه آمده است:

فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ ﴿۸﴾وَإِذَا السَّمَاء فُرِجَتْ﴿۹﴾پس وقتى که ستارگان محو شوند﴿۸﴾ و آنگاه که آسمان بشکافد(المرسلات۹﴾ 

وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ﴿ نجم۱﴾سوگند به اختر [= قرآن] چون فرود مى‏آید

۵-نسبیت زمان
این نظریه می گوید که با افزایش سرعت زمان سریع تر سپری خواهد شد،این نظریه توسط آلبرت انشیتن در 1907 ارائه شد.

تَعْرُجُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ ﴿معارج/4﴾"فرشتگان و ارواح در یک روز به او (مذکر) صعود کردند که این معادل پنجاه هزار سال برای انسان است"!

۶-جهان های موازی
این نظریه توسط بسیاری از فیزیک دانان مورد اقبال قرار گرفته است و بر اساس آن تعداد زیادی جهان در موازات جهان ما قرار دارند.

"سپاس مخصوص خدایى است که آفریننده آسمان‏ها و زمین و قرار دهنده (خالق) نور و ظلمت است".( النعام آیه اول) 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾ لْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۲﴾  به نام خداوند رحمتگر مهربانستایش خدایى را که پروردگار جهانیان است.

۷-گسترش تاریکی
با فاصله گرفتن کهکشان ها از هم و همچنین با بدست آمدن شواهدی از بلعیدهشدن جهان توسط انرژی تاریک جهان ما رو به تاریکی خواهد رفت.

بگو پناه مى‏برم به پروردگار سپیده دم از شر آنچه آفریده  و از شر تاریکى چون فراگیرد(سوره فلق آیات اول تا سوم)

۸-کوازار ها و اختروش ها یا مگنتار ها

طیف خاصی از ستارگان هستند که به دلیل انرژی بالا بطور متناوب روشن و خاموش می شوند و امواج گرانشی از خودصادر می کنند که به تپ اختر نیز معروفند.

یَوْمَ تَمُورُ السَّمَاء مَوْرًا ﴿۹﴾ روزى که آسمان سخت در تب و تاب افتد (الطور۹)

وَالسَّمَاء وَالطَّارِقِ ﴿۱﴾وَمَا أَدْرَاکَ مَا الطَّارِقُ ﴿۲﴾النَّجْمُ الثَّاقِبُ ﴿۳﴾

سوگند به آسمان و کوبنده شب. ﴿۱﴾ تو نمی‏دانی کوبنده شب چیست؟! ﴿۲﴾همان ستاره درخشان و شکافنده تاریکیها.(سوره طارق ۳)

۹-گسترش جهان

ادیون هابل ستاره شناس آمریکایی در ۱۹۲۹ با تلسکوپ خود مشاهده کرد که ستارگان و کهکشان ها با سرعت قابل ملاحظه ای در حال دور شدن از هم هستند،او نتیجه گرفت در این صورت اگر در زمان به عقب باز گردیم فاصله آنها از هم کمتر می شود تا در زمان بیگ بنگ همه جهان در یک نقطه جمع می شود،بعدها با پیدا شدن امواج گرانشی نظریه هابل اثبات شد.

و ما آسمان را با قدرت خود بر افراشتیم و آن را همچنان گسترش می دهیم.(الذاریات ۴۷)

 

بحث دوبعدی شدن اجسام در سیاهچاله ها و کرمچاله ها و جهان های موازی در سوره نبا

همانطور که می دانید بر اساس نظریه جهان های موازی ممکن است بی نهایت جهان دیگر به موازات جهان های ما در هستی وجود داشته باشد که به صورت حباب هایی در حال حرکت هستند.

 

و حتی گاهی با هم برخورد و ادغام می شوند،دانشمندان می گویند یکی از راهای محتمل ارتباط این جهان ها با هم کرمچاله ها هستند.

بر اساس تعدادی از نظریه ها نیز مقداری از تکینگ یا ماده جهان ما در هنگام انفجار بزرگ یا بیگ بنگ از یک جهان مرده دیگر توسط یک کرمچاله به جهان ما منتقل شد.کرمچاله ها نوعی شکاف در بعد فضا و زمان هستند که می توانند بعنوان پلی بین دو جهان موازی عمل بکنند.در نتیجه می توانند پلی بین ما و دنیاهای دیگر نیز باشند.

علاوه بر این نظریه هایی نیز وجود دارند که می گویند وقتی جسمی به درون یک سیاهچاله سقوط می کند از طریق یک کرمچاله به یک جهان دیگر منتقل می شود.

در سوره النبا آیه ۱۹درباره شرح احوال قیامت نوشته شده است:

و آسمان گشوده می‏شود، و به صورت درهای متعددی در می‏آید(۱۹) و کوهها روان کرده شود و چون سرابى باشد(۲۰)

این آیه دقیقا می تواند به روزی که قرار باشد زمین یا جهان ما نابود شود،و یا حتی انسان ها به یک جهان موازی دیگر که بهشت و جهنم در آن وجود دارند منتقل شوند صدق کند،زیرا برای انتقال انسان ها به یک جهان دیگر باید یک مسیر کرمچاله مانند باز شود،علاوه بر این سیاهچاله و کرمچاله هر دو شکاف ها و درهایی در آسمان هستند،زیرا بعد فضا و زمان در آنها وجود نداد و بعنوان شکاف عمل می کنند،در صورتی هم که باز شوند بر معنی این آیه دلالت می کند.آیه ۲۰ نیز به زیبایی مفهموم آیه ۱۹ را تایید می کند زیرا در صورتی که قرار باشد زمین داخل یک سیاهچاله یا کرمچاله قرار گیرد،شکل ابعاد  و شکل فیزیکی اشیا تغیر می کند،که قرآن کریم در این آیه از کوهها که بزرگترین اشیا روی زمین است یاد کرده است یاد کرده است که به صورتی دو بعدی در می آیند.

 

اشاره قرآن به بلعیده نحوه بلعیده شدن ستارگان توسط سیاهچاله ها

ایده این پست توسط یکی از هموطنان محترم ارائه شده است،با تشکر و آرزوی موفقیت برای ایشان،از بقیه خوانندگان وبلاگ نیز تقاضا می شود اگر چنان که ایده ای دارید یا مطلبی از رموز قرآن را کشف کردید آن را با نام خودتان منعکس کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

 

همانطور که میدانید و قبلا به آن پرداخته ایم یکی از سناریو های روز قیامت و نابودی زمین و منظومه شمسی سیاهچاله شدن خورشید و یا ورود یک سیاهچاله به داخل منظومه شمسی است،که البته دانشمندان سناریو اول را به دلیل وزن متوسط خورشید رد کرده اند،ولی در باره سناریو دوم فعلا زمین در جای منحصر به فردی قرار دارد ولی اگر قرار باشد که نابود بشود،ورود یک سیاهچاله به درون منظومه شمسی توسط آفریدگار جهان کار مشکل و دشواری نخواهد بود.

زمانی که یک سیاهچاله بخواهد ستاره ای را ببلعد و ستاره وارد افق رویداد سیاهچاله بشود سیاهچاله به یک باره آن را نمی بلعد بلکه بلعیدن ستاره بصورتی خطی خواهد بود،نتیجه این خواهد شد که در طی یک فرآیند ستاره و سیاهچاله با سرعت بسیار بالا به دور هم خواهند چرخید و سیاهچاله مواد ستاره را به طرف خود خواهد کشید،ولی از آنجایی که سیاهچاله نمی تواند تمامی مواد ستاره را را یک جا ببلعد در ناحیه مرکزی سیاهچاله مواد بصورت یک دیسک و حلقه در می آیند تا به تدریج داخل سیاهچاله بشوند و شکل آن بصورت زیر است.

در سوره التکوریر نوشته شده است:

إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ ﴿۱﴾ وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ ﴿۲﴾ در آن هنگام که خورشید درهم پیچیده شود. در آن هنگام که ستارگان بیفروغ شوند.

نکته جالبی که این هموطن گرامی اشاره کرد این بود که معنی واژه "کُوِّرَتْ"علاوه بر در هم پیچیده شدن به معنی پیچیده شدن عمامه[*] نیز هست،حال اگر به شکل بالا نگاه کنید اطراف سیاهچاله حالت و شکلی دقیقا مانند پیچیده شدن عمامه را نیز دارد.در ادامه نیز در آیه دوم بر طبق اشاره قرآن هر ستاره یا چیزی که به داخل سیاهچاله بیفتند و داخل آن کشیده شود مثل آن تاریک و سیاه می شود.در پایان نیز باید گفت خورشید نوعی می تواند همه ستارگان را در تمثیل قرآن که به درون سیاهچاله می افتند رهبری کند،ولی در آینده شاید میلیون ها و میلیاردها سال بعد این سناریو برای نابودی خورشید و زمین نیز دور از ذهن نیست زیرا هیچ یک از سخنان قرآن اشتباه نیست و همه سخنان قرآن دقیق و سنجیده است.

 

سیاهچاله ها و مرگ ستارگان در قرآن

در میان اجسام عجیب و غریبی که در کیهان وجود دارند هچ کدام به اندازه سیاهچاله ها مرموز نیستند سیاهچاله ها بر خلاف اسمشان سیاه چاله نیستند بلکه یک ستاره ابر پر مانند مرده هستند که همه چیز حتی نور را به سمت خود می کشند.

واژه سیاهچاله در تا سال 1967 ناشناخته بود اما 200 سال قبل یک دانشمند فرانسوی به نام پیر لاپلاس در باره ستاره های تاریکی که نور نمی تواند از آنها بگریزد نظریه ای ارائه داده بود در 1915 انشتینگ وجود آنها را از معادلات نسبیت 
عالم فرض کرده بود.امروز تصور می شود که صدها میلیارد از سیاه چاله ها در مرکز کهکشان ها جای دارند.

برخی از سیاهچاله های قدرتمند می توانند جرمی یک میلیون تا صد میلیارد برابر خورشید داشته باشندحتی قوی ترین تلسکوپ ها هم قادر به دیدن سیاهچاله ها نیستند چون نور از آنها عبور نمی کند.

یک سیاهچاله وقتی بوجود می آید یک ستاره همه سوخت خود را مصرف کرده در خود فرو بریزد این ستاره به چاله ای تبدیل می شود که چگالی بسیار بالا حجم بی نهایت و میدان مغناطیسی بسیار قوی داشته باشد.

در سوره واقعه آیات 75 تا 76 نوشته شده است که:سوگند می خورم به جایگاه مقرر ستارگان و زمان طلوع و غروب آنها و اگر بدانی این سوگندی است بزرگ زیرا خداوند از این سر بزرگ آگاه است

جان ویلر فیزیک دان آمریکایی در سال 1969 برای نخستین بار واژه سیاهچاله را به کار برد سالها بعد معلوم شد ستارگانی وجود دارند که نور آنها به زمین نمی رسد زیرا نور آنها توسط سیاهچاله ها بلعیده می شود. در مورد بوجود آمدن سیاهچاله ها مثلا سیاره ای با سه برابر حجم خورشید با سوختن کامل و انفجار به سیاهچاله ای با قطر 20 کیلومتر تبدیل می شود که دیده نمی شود و فقط نیروی مکش ترسناکی دارند.

در سوره مرسلات آیات 5 و6 نوشته شده است که آن روز که وعده حق فرا رسد همان روزی است که ستاره گان تیره و تار و محو می شوند. تصویر مربوط به ستاره ای که در حال تیره و تار شدن است. 

همچنین در سوره الرحمن آیه ۳۷ نوشته شده است که هنگامی که آسمان از هم پاشیده شود و مانند رنگ سرخی رز(گلگون) درآید(دربرخی از ترجمه ها چرم گلگون نوشته شده)تصویر زیر مربوط به مرگ یک ستاره در سحاب چشم گربه(Cat’s Eye Nebula) است.که بعد از نابودی کامل به یک سیاهچاله تبدیل می شود. 

بعد از نابودی ستاره گانی که جرم بسیار زیادی دارند خمیدگی بسیار بزرگی در فضا ایجاد می شود که حفره ای در آن وجود دارد که همه چیز و حتی نور را به خود جذب می کند در سوره طارق آیه 1-3 نوشته شده است که:

سوگند به آسمان شبگرد و تو چه دانی که اختر شبگرد چیست؟ آن اختر فروزانی است که نورش فرو می رود.

همچنین سیاهچاله ها قادرند سایر ستاره ها که بارها از از خود بزرگترند را در خود ببلعند و در خود جذب کنند.که در سوره نجم آیه اول قرآن اشاره می شود که قسم به ستاره وقتی که می افتد(فرو می افتد) که ترسیم دقیقی از کشیده شدن ستاره به چاله فضایی است زیرا در فضا که همه چیز معلق است امکان افتادن ستاره وجود ندارد در اینجا تعداد از تصاویر ترسیم شده در مورد افتادن ستاره به سیاهچاله قرار داده شده است.

 
[ سه شنبه 20 آبان 1399برچسب:, ] [ 7:36 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

[ شنبه 19 مهر 1399برچسب:, ] [ 18:28 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

سلام دوستــــان 

گفتم این پست رو ویــــژه براتون بذارم

بزرگـوارانی کـه حاجت دارند  

(ازدواج، محبت، ثروتمندشدن، بخت گشایی، شفای بیمار، کنکور و...)

میخوام یه ختم معرفــــی کنم 

این ختم حکم کبریت احمر رو داره. 

حاجت مندان عزیز،  

صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی رو 

به مدت ۴۰ روز، هرروز یک بار بخونید  

و به امام زمان (عج) هدیه کنید.

 اگر یک روز به هر دلیلی نخونید، باید ختم رو از اول شروع کنید.

 با وضو و روبه قبله باشید و با توجه به معنی بخونید بهتره.

 هرکی این ختم رو خوند، دست خالی برنگشت

و از امام زمان (عج) حاجت گرفت.

  دعا برای ظهور امام زمان (عج) فراموش نشه. 

ان شاالله همتون حاجت روا شید. 

التمـــــاس دعــــــــا
 

[ شنبه 19 مهر 1399برچسب:, ] [ 18:11 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

اسامی ۷۲ شهید ڪربلا

*1 حضرت امام حسین*

*2 حضرت عباس بن علی* 

*3 حضرت علے اڪبر بن حسین* 

*4 حضرت علے اصغر بن حسین* 

*5 حضرت عبداللہ بن علی*

*6 حضرت جعفر بن علی*

*7 حضرت عثمان بن علی* 

*8 حضرت ابوبڪر بن علی*

*9 حضرت ابوبڪر بن حسن بن علی*

*10 حضرت قاسم بن حسن بن علی*

*11 حضرت عبداللہ بن حسن* 

*12 حضرت عون بن عبداللہ بن جعفر*

*13 حضرت محمد بن عبداللہ بن جعفر* 

*14 حضرت عبداللہ بن مسلم بن عقیل* 

*15 حضرت محمد بن مسلم* 

*16 حضرت محمد بن سعید بن عقیل*

*17 حضرت عبدالرحمن بن عقیل* 

*18 حضرت جعفر بن عقیل*

*19 حضرت حبیب ابن مظاہر اسدی* 

*20حضرت أنس بن حارث اسدی*

*21 حضرت مسلم بن عوسجہ اسدی* 

*22 حضرت قیس بن عشر اسدی*

*23 حضرت ابو ثمامہ بن عبداللہ* 

*24 حضرت بریر ہمدانی* 

*25 حضرت ہنزلہ بن اسد* 

*26 حضرت عابس شاڪری* 

*27 حضرت عبدالرحمن رہبی*

*28 حضرت سیف بن حارث* 

*29 حضرت عامر بن عبداللہ ہمدانی*

*30 حضرت جندا بن حارث* 

*31 حضرت شوذب بن عبداللہ* 

*32 حضرت نافع بن حلال* 

*33 حضرت حجاج بن مسروق مؤذن*

*34 حضرت عمر بن ڪرضہ* 

*35 حضرت عبدالرحمن بن عبد رب* 

*36 حضرت جندا بن ڪعب*

*37 حضرت عامر بن جندا*

*38 حضرت نعیم بن عجلان* 

*39 حضرت سعد بن حارث*

*40 حضرت زہیر بن قین*

*41 حضرت سلمان بن مضارب* 

*42 حضرت سعید بن عمر*

*43 حضرت عبداللہ بن بشیر* 

*44 حضرت وھب ڪلبی*

*45 حضرت حرب بن عمر-شیخ الاسلام قیس*

*46 حضرت ظہیر بن عامر*

*47 حضرت بشیر بن عامر* 

*48 حضرت عبداللہ ارواح غفاری* 

*49 حضرت جون غلام ابوذر غفاری*

*50 حضرت عبداللہ بن امیر* 

*51 حضرت عبداللہ بن یزید* 

*52 حضرت سلیم بن امیر* 

*53 حضرت قاسم بن حبیب* 

*54 حضرت زید بن سلیم*

*55 حضرت نعمان بن عمر*

*56 حضرت یزید بن سبیت* 

*57 حضرت عامر بن مسلم* 

*58 حضرت سیف بن مالڪ* 

*59 حضرت جابر بن حجاج* 

*60 حضرت مسعود بن حجاج* 

*61 حضرت عبدالرحمن بن مسعود* 

*62 حضرت بیڪر بن حئ*

*63 حضرت عمار بن حسن تائی*

*64حضرت زرغامہ بن مالڪ* 

*65 حضرت ڪینانہ بن عتیق*

*66 حضرت عقبہ بن سولت*

*67 حضرت حر بن یزید تمیمی* 

*68 حضرت عقبہ بن سولت*

*69 حضرت حبلہ بن علے شیبنی* 

*70 حضرت ڪنب بن عمر.* 

*71 حضرت عبداللہ بن یڪتیر* 

*72 حضرت اسلم غلام اے ترڪے رضوان الله تعالى عليهـم اجمعين*

 

[ یک شنبه 9 شهريور 1399برچسب:, ] [ 8:53 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]
 
به گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ؛ طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاهشماری ایرانی» واقعه کربلا به حساب گاه شماری شمسی 21 مهر سال 59 هجري شمسی می شود. تاریخ شمسی هم که مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و می شود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ حرف های مقتل نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند.

در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز 21 مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر 3-+ دقیق اختلاف میتواند داشته باشد) را استخراج کرده ایم و روایات مقتل نگارها را با این ساعت ها تنظیم کرده ایم.
 
 
۵:۴۷ اذان صبح 
امام (ع) بعد از نماز صبح برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد. و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری»
طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعد از نماز صبح به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.
 
حدود ۶
امام حسین(ع) دستور داد تا اطراف خیمه ها خندق بکنند و آن را با خاربوته ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.
 
۷:۰۶ طلوع آفتاب 
کمی بعد از طلوع آفتاب. امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. روبه روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبه ای خواند. صفات و فضایل خودش و پدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام (ع) نامه نوشته اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکرده اند؟ آنها انکار کردند. امام نامه هایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده است. یکی از سران جبهه مقابل از امام (ع) پرسید چرا حکم ابن زیاد را نمی پذیرد و آنها را از ننگ مقابله با پسر پیامبر نمی رهاند؟ اینجا امام آن جمله معروفشان را فرمودند: «أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه ... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است. من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده. ذلت از ما دور است.» سخنرانی امام (ع) حدوداً نیم ساعت طول کشده است.
 
حدود ۸
بعد از سخنرانی امام (ع) چند نفر از اصحاب آن حضرت به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوانهای) کوفه بود (الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان سخنان مشابهی گفتند.
بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر داد. چند نفری دچار تردید شدند؛ از جمله حُر. فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند. بعید نیست که کسانی دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند.
 
حدود ۹ 
روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل می کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام (ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره ای جز پذیرش آن نیست. آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمی دانیم . تعداد کشتگان تیر اندازی. با تعداد کشتگان حمله اول 50 نفر ذکر شده است.)
 
حدود ۱۰
بعد از تیراندازی ،«یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد.

بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین (ع) حمله کرد؛ اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزه‌ها حمله را دفع کردند.

همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام‌(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت بعد از عقب نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد 500 تیر انداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیر باران و آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر 23 اسب لشکریان امام(ع) تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح آن نفرات را 50 نفر و این شهر آشوب 38 نفر ذکر کرده است.

اولین شهید، ابوالشعثا بود و 8 تیر انداخت که 5 نفر از دشمن را کشت. امام(ع) او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام(ع)حمله کنند زهیر و 10 نفر به آنها حمله کردند.
 
حدود ۱۱
بعد از این حملات، امام‌(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زنده‌اند نگذارند کسی از بنی‌هاشم به میدان برود. انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند. ‌بعضی «در مقابل نگاه امام‌(ع)» شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می‌توانستم وصیت‌های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است». 

 یک بار هفت نفر از اصحاب امام‌(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
 
۱۲:۵۰ اذان ظهر 
 حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشته‌اند امام(ع) خطاب به اصحاب گفت یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمی‌شود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر می‌کنی نماز شما قبول می‌شود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمی‌شود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام(ع) از شهادت حبیب متاثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو می‌گذارم.»

 امام‌(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام‌(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»
 
حدود ساعت ۱۳ 
۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر پسر امام حسین(ع) بود. البته الفتوح عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده است. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانه‌ای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»
 
 حدود ساعت ۱۴ 
 عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند. عباس(ع) اجازه میدان خواست اما امام او را مامور رساندن آب به خیمه ها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار بعد از مرگ برادر عزیزش گریه کرد و فرمود «اکنون دیگر پشتم شکست.»
 
 حدود ساعت ۱۵  
 امام(ع) به طرف خیمه‌ها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنه‌اش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره اش علی اصغر را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد.

 امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان می‌شد. بعضی تیر می‌انداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب می‌کردند. شمر و ده نفر به مقابله امام(ع) آمدند. بعد از شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد.

در مقاتل نوشته اند زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود اما کسی جرات نمی‌کرد به سمت ایشان برود اهل حرم از صدای اسب ایشان ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن (ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»
 
۱۶:۰۶ اذان عصر 
وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفته‌اند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایع‌نگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین کشته شود شنیدم که می‌گفت «به خدا پس از من کس را نخواهید کشت که خدای از کشتن او بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.»

گوید: آن‌گاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد ...»
 
 حدود ساعت ۱۷  
بعد از شهادت امام(ع)، عده‌ای لباس‌های آن حضرت را غارت کردند که نوشته اند تمام این افراد بعدها به مرض‌های لاعلاج دچار شدند.
غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبانی برای خیمه‌ها گذاشت.

یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بن‌مطاع بعد از شهادت امام به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام جنگید تا شهید شد.

نزدیک غروب آفتاب است . سر امام را جدا می‌کنند و به خولی می‌دهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. بعد به دستور عمر سعد بر بدن مطهر امام و یارانش اسب می‌دوانند تا استخوان‌هایشان هم خرد شود.
 
 ۱۸:۴۹ اذان مغرب 
 داستان روز غم انگیز عاشورا این‌طور تمام می‌شود که درحالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را می‌داده، سنان بن انس بین مردم می‌تاخته و رجز می‌خوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید؛ چرا که من بهترین مردمان را کشته ام!»
[ یک شنبه 9 شهريور 1399برچسب:, ] [ 8:27 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

زیارت عاشورا، یکی از دعاهایی است که امامان معصوم (ع) و بزرگان دین بر مداومت خواندن آن تاکید کرده‌اند و بیان شده که تأثیرات سازنده و بی‌نظیری بر افراد دارد.

 

ثواب خواندن زیارت عاشورا در کلام امامان معصوم (ع)

* امام محمد باقر(ع) به فردی به نام علقمه که درباره چگونگی زیارت امام حسین (ع) از راه دور سوال پرسیده بود، فرمودند: پس از آنکه به آن حضرت با سلامی اشاره کردی، دو رکعت نماز بخوان و سپس زيارت عاشورا را بخوان، هنگامی که اين زيارت را خواندی در حقيقت او را به چيزی خواندی که هر کس از ملائکه که بخواهند او را زيارت کنند، به آن می‌خوانند و خداوند برای تو هزار هزار حسنه می‌نويسد و از تو هزار هزار سيئه دور می‌نمايد و تو را هزار هزار مرتبه بالا می‌برد. همانند کسانی هستی که در رکاب آن حضرت به شهادت رسيدند. حتی در درجات آنها هم شريک می‌شوی. (کامل الزيارات- ص 74)

* امام صادق (ع) به یکی از یاران خود به نام صفوان، درباره اثرات زیارت عاشورا می‌‎فرمايند: زيارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خير را برای خواننده آن تضمين می‌نمایم؛ اول: زيارتش قبول شود، دوم: سعی و کوشش او شکور باشد، سوم: حاجات او هرچه باشد، از طرف خداوند بزرگ برآورده می‌گردد و نا اميد از درگاه او برنخواهد برگشت؛ زيرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد. (بحارالانوار-جلد 98-ص 300)

* در روايت ديگر از امام باقر (ع) می‌خوانيم: اگر مردم می‌دانستند زيارت امام حسين (ع) چه ارزشی دارد، از شدت شوق و علاقه می‌مردند و حسرت رسيدن به آن پاداش ها، جسم و روح آنها را پاره پاره می‌کرد. (بحارالانوار-جلد 101 –ص 18)

* امام صادق‏ (ع) همچنین فرموده‌اند: خداوند سوگند یاد کرده که زیارت زائری که زیارت عاشورا را تلاوت نماید، بپذیرد و نیازمندی‌هایش را برآورده سازد. او را از آتش جهنم برهاند و در بهشت برین جای دهد و همچنین حق شفاعت و دستگیری کردن از دیگران را به وی عطا نماید.

* در کتاب مفاتیح الجنان و قبل از متن زیارت عاشورا، حدیثی از امام باقر در ثواب این زیارت آمده است که می‌فرمایند: به تحقیق این دعا دعایی است که ملائکه آن را می‌‏خوانند و خداوند در قبال آن برای تو صد هزار هزار درجه می‏‌نویسد و مثل کسی خواهی بود که با امام حسین (ع) شهید شده باشد. نوشته شود برای تو ثواب زیارت هر پیغمبری و رسولی و ثواب زیارت هر که زیارت کرده حسین‏‌ (ع) را از روزی که شهید شده است.

 

برکات خواندن زیارت عاشورا در کلام علما و بزرگان دین

1- عالم جلیل، شیخ عبدالهادی حائری مازندرانی از پدر خود، حاجی ملا ابوالحسن نقل کرده است که من حاج میرزا علی نقی طباطبایی را بعد از رحلتش در خواب دیدم، و به او گفتم: «آیا آرزویی داری؟»، گفت: «یک آرزو دارم و آن این است که چرا در دنیا هر روز زیارت عاشورا نخواندم.» رسم سید این بود که در تمام دهه اول محرم، زیارت عاشورا می‌خواند، ولی بعد از مرگ، افسوس می‌خورد که چرا در تمام ایام سال، موفق به این زیارت نبوده است.

2- آیت اللّه شبیری زنجانی، از مراجع تقلید می‌گوید: «یکی از چشم‌های فرزند آقای حاج سید محمد بجنوردی بر اثر عارضه‌ای نابینا شده بود و به نظر پزشکان، حتی پزشکان خارج از کشور، به علت رشد آن عارضه، چشم دیگرش نیز نابینا می‌شد. ولی آن شخص شفا یافت؛ یکی از بستگان وی، سیدالشهداء را در عالم رؤیا دید که به او فرمود: «ما به جهت اینکه او به زیارت عاشورا مداومت داشت، سلامتی چشم دیگرش را از خدا گرفتیم».

3-مرجع بزرگ آیت اللّه العظمی بهجت، درباره زیارت عاشورا می‌گوید: «مضمون زیارت عاشورا گواه و روشن کننده عظمت آن است. در سندها آمده است که زیارت عاشورا از حدیث‌های قُدسی است. برای همین، با وجود فراوانی کارهای علمی موجود نزد علما و اساتیدمان، آنان همیشه مراقب خواندن زیارت عاشورا بودند. مرحوم آیت اللّه شیخ محمدحسین اصفهانی از خداوند متعالی می‌خواست کلمات پایانی عمرش، زیارت عاشورا باشد و پس از آن به سوی باری تعالی بشتابد؛ خداوند نیز دعای وی را اجابت کرد و پس از اتمام خواندن زیارت عاشورا روحش به ملکوت اعلی شتافت و قرین رحمت گردید».

5-مرحوم شهید دستغیب(ره) حکایتی درباره برکت خواندن زیارت عاشورا را این‌گونه نقل می‌نماید: «یکی از علما نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب، حضرت عزراییل را می بیند، پس از سلام می‌پرسد: «از کجا می آیی؟»، ملک الموت می‌فرماید: «از شیراز!، روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم.»، شیخ می‌پرسد: «روح او در چه حالی است؟»، عرزاییل می‌فرماید: «در بهترین حالات و بهترین باغ‌های عالم برزخ، خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است.»، آن عالم پرسید: «آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟»، فرمود: «نه!»، گفتم: «آیا برای نماز جماعت و بیان احکام!»، فرمود: «نه!»، گفتم پس برای چه؟ فرمود: «برای خواندن زیارت عاشورا».

نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش، زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی‌توانست بخواند، نایب می‌گرفت.

*از عارف بزرگ، مرحوم آیت الله میرزا سید علی آقای قاضی (ره) (استاد آیت الله بهجت و علامه طباطبایی) نقل شده که بعد از رحلت‌شان، کسی ایشان را در خواب دید و سوال کرد: «چه عملی در آنجا مهم‌تر است؟»، فرمود: «زیارت عاشورا، و من پشیمانم که چرا روزی یک بار زیارت عاشورا را قرائت کردم و دوبار نخواندم!». مرحوم قاضی(ره) می‌گفتند: «هر چه دارم از سید الشهداء(ع) و قرآن دارم».

 

تأکید امام زمان (عج) به خواندن زیارت عاشورا

در کتاب مفاتیح الجنان، قبل از زیارت جامعه کبیره و بعد از دعای علقمه، سفارش امام زمان (عج) به سید رشتی این‌گونه بیان شده است: «شما چرا زیارت عاشورا را نمی‌خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا».

 

[ دو شنبه 3 شهريور 1399برچسب:, ] [ 8:54 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

فرشتگان مخلوقاتی روحانی‌اند که قبل از انسان آفریده شده‌اند، همیشه رو به سوی خدا دارند و در تمامی ادیان و فرهنگ‌ها هم حضور دارند. آن‌ها بال و پر دارند و در عالم بالا سیر می‌کنند. می‌گویند ظاهرشان با هم‌دیگر متفاوت است. موجوداتی غیرخاکی که بعضی‌شان پیام‌آوران از سوی خدا هستند، مثل میکائیل، اسرافیل، جبرئیل، عزرائیل و… که فرشتگان مقرب درگاه خدا هستند. خیلی‌ها معتقدند فرشتگان اختیاری از خود ندارند، بعضی‌ها نه!

 به باور مسلمانان، دو فرشته روی شانه‌های راست و چپ هر انسان قرار دارند و کارهای خوب و بد او را ثبت می‌کنند. در فرهنگ مسیحیت، فرشته‌ها از انسان‌ها مراقبت می‌کنند. در بین یهودی‌ها، به منزله‌ی بندگان خدا هستند و فرامین او را روی زمین اجرا می‌کنند. فرشته‌ها در بسیاری از باورهای عامیانه نماد پاکی و خیرخواهی‌اند. می‌گویند با هر قطره باران یک فرشته روی زمین فرود می‌آید.

 

فرشتگان دو گروهند:

فرشته های نگهبان و فرشته های مقرب یا همون ابر فرشته ها.

فرشته های نگهبان همونطور که از اسمشون پیداست وظیفه ی مرافبت و محافظت از ما رو به عهده دارند و این ربطی به اینکه ما آدم خوبی باشیم یا بد نداره اونها کارشونو انجام میدن. در کتاب فرشتگان دکتر دورین ویرچو می گه هر انسانی حداقل ۲ تا فرشته ی نگهبان داره یکی قدرتمند و بی باک برای اطمینان از  اینکه رسالت خودمون رو در زندگی به سرانجام برسونیم و اون یکی خیلی لطیف تر که کارش آرامش و تسکین دادن ماست. اما بعضی از افراد خیلی بیشتر از دو تا فرشته ی نگهبان دارند. اونایی که تجربه نزدیک به مرگ داشتند فرشته های نگهبان بیشتری دارند چون باید به اونا  برای تنظیم با زندگی بعد از تجربه عالم دیگه کمک کنند و البته اگه خودمون یا یکی از بستگان یا دوستان خوب برای داشتن فرشته های بیشتر برای ما دعا کنند  ، میتونیم تعداد بیشتری از اونها رو در اطرافمون داشته باشیم.احاطه شدن توسط تعداد زیادی فرشته میتونه منافع زیادی برای ما داشته باشه چون اونا مانند یک سپر از ما مراقبت میکنند.

 

فرشتگان مقرب:

فرشتگان مقرب مدیرانی هستند که بر کار فرشتگان نگهبان نظارت دارند که اینها جزء ۹ دسته فرشتگان هستند که شامل فرشتگان، فرشتگان مقرب، امیران، توانمندان، پارسایان، حاکمان، تاجداران، کروبیان و سرافین هستند.

از میان این گروه ها، فرشته های نگهبان و فرشته های مقرب بیشتر از همه در کار کمک به زمین و ساکنین آن هستند. در مقایسه با فرشته های نگهبان، فرشته های مقرب، بسیار بزرگ و قوی هستند و صدایی بلند دارند، اما بی نهایت مهربان و بدون منیت هستند. این موجودات غیر فیزیکی جنسیت ندارند اما مشخصاتی دارند که شخصیت یا انرژی زنانه یا مردانه به آنها میدهد. نام تمام فرشتگان مقربی که در اینجا ذکر میشود، پسوند “اِل” دارد به جز دو تا از آنها. “ئل” کلمه ای عبری است به معنای “از خدا”. آن دو استثناء پیامبران انجیلی بودند که زندگی های نمونه آنها سبب شد پس از زندگی انسانی، در زمره فرشتگان مقرب قرار گیرند. گاهی این فرشتگان مقرب، نامهای مختلف دارند، اما این نام هایی که ذکر میشود، معمول ترین نام های آنها هستند.

 

آریل “Ariel” به معنای شیر ماده خدا:

 نور این فرشته صورتی کمرنگ است او در تأمین نیازهای مادی نظیر پول، سرپناه و اقلام مورد نیاز به ما کمک میکند. او همچنین در زمینه مسائل زیست محیطی، مراقبت از حیوانات و درمان آنها هم یاری می رساند. او با فرشته مقرب رافائل که حیوانات را درمان کرده و به آنها کمک میکند، همکاری دارد و از گروه فرشتگان “تاجداران” است. از نظر تاریخی او با پادشاه سلیمان در ارتباط است و نیز با گنوسی ها که اعتقاد داشتند آریل، بر بادها فرمان میراند.

 

عزرائیل “Azrael” به معنای کسی که خدا به او کمک میکند:

نور او به رنگ بژ(قهوه ای مایل به خاکستری)است او روح افراد فوت شده را به بهشت باز میگرداند و به ماتم زدگان کمک میکند و به کسانی که به سوگواران تسلی میدهند، کمک میکند. در یهودیت و اسلام، او را فرشته مرگ می نامند. او با فرشته مقرب رافائل و پادشاه سلیمان در ارتباط است.

 

شموئل “Chamuel” به معنای کسی که خدا را می بیند:

شموئل معمولا با نور سبزکمرنگ دیده می شوداونگرانی را برطرف میکند و صلح فردی و جهانی ایجاد میکند. در یافتن اشیاء، موقعیت ها و مردم یاری میرساند. او از گروه فرشتگان “قدرتمندان” است.

 

جبرئیل “Gabriel” به معنای پیامبر خدا:

نور این موجود عزیز زرد تیره است این فرشته به پیام آوران نظیر نویسندگان، معلمان، خبرنگاران و غیره کمک میکند. همچنین در بزرگ کردن فرزند، باردار شدن و پذیرش سرپرستی فرزند یاری میرساند.

 

هانیل “Haniel” به معنای شکوه خدا:

نور ایشان معمولا بهرنگ آبی خیلی کمرنگ مایل به سفید است او  در هنگام عادات ماهانه و نیز در زمینه روشن ضمیری و نهان بینی کمک میکند. او با سیاره ماه و ونوس مرتبط است.

3 - با وظایف فرشتگان بزرگ آشنا شویم

 

جرمیل “Jeremiel” به معنای رحمت خدا:

نور این موجود لطیف بنفش مایل به سرخ است او با احساسات در ارتباط است. او کمک میکند که بر زندگی مان مرور و بازنگری داشته باشیم تا بتوانیم ببخشیم و برای تغییرات مثبت، طرحی بریزیم.

 

جوفیل “Jofiel” به معنای زیبایی خدا:

جوفیل با نور صورتی (بنفش روشن) دیده می شود او شرایط منفی و پر آشوب را برطرف میکند و  به افکار، خانه، دفتر و دیگر محیط ها زیبایی و نظم میدهد و انرژی منفی آن ها را از بین می برد. او را حامی هنرمندان می دانند و تورات او را برپا دارنده قانون الهی میداند.

 

متاترون “Metatron”:

ایشان با نور سبز با صورتی تیره دیده می شوند.او پیامبر انوخ بوده که پس از زندگی پارسا و مقدس خود در زمین، به فرشته تبدیل شده است. او مشکلات آموزشی و مسائل کودکان را برطرف میکند تا کودکانی بلورین و نیلی، (کودکان نابغه و روشن ضمیر) پرورش یابند. قبالا میگوید متاترون به موسی کمک کرد تا قوم یهود را از مصر به اسرائیل ببرد. در تلمود آمده که متاترون در بهشت مراقب بچه هاست و همچنین از کودکان زمین مراقبت میکند.

 

میخائیل “Michael” به معنای کسی که شبیه خداست:

نور این فرشته بنفش روشن(آبی کبالتی) است او ترس و شک ما را برطرف میکند، از ما حفاظت میکند و منفی ها را از بین می برد. او قویترین فرشته مقرب است و در انجیل، کتاب مقدس مسیحیان و دیگر کتب مقدس یهودی و اسلامی، کارهای قهرمانانه و حفاظتی به او نسبت داده میشود. او قدیس حامی مأموران پلیس است، زیرا او از هر کسی که او را فرا بخواند حفاظت کرده و به آن فرد دلیری و رشادت می بخشد. او به گروه فرشتگان “پرهیزگاران” تعلق دارد.

 

راگوئل “Raguel” به معنای دوست خدا:

سبز متمایل به آبی رنگی است که متعلق به  راگوئل است او در همه روابط هماهنگی ایجاد میکند و به برطرف شدن سوء تفاهم ها کمک میکند. کتاب انوخ میگوید که او بر همه فرشتگان نظارت دارد تا ارتباط بین آنها هماهنگ باشد. می گویند که او به پیامبر انوخ کمک کرده تا عروج یابد و به فرشته مقرب، متاترون تبدیل شود.

 

رافائل “Raphael” به معنای کسی که درمان میکند:

سبز زمردین روشن مخصوص رافائل شفا بخش است .او دردها را درمان میکند و راهنمای درمانگران و کسانی است که میخواهند درمانگر شوند. او را قدیس حامی مسافران میدانند اما کار اصلی او درمان و کمک به کسانی است که درمان میکنند.

 

رازیل “Raziel” به معنای رازهای خدا:

رازیل فرشته ی رنگین کمانی است.او مسدودیت های فیزیکی و معنوی را از بین می برد و در زمینه تعبیر خواب و یادآوری خاطرات گذشته به ما کمک میکند. دانش قدیمی یهودی می گوید که او آنقدر نزدیک بارگاه الهی است که همه رازهای کیهان را می شنود و همه را در کتابی به نام “کتاب فرشته رازیل” نوشته است. و در افسانه ها آمده که او این کتاب را در هنگام خروج آدم از بهشت به او داده و نیز در زمان ساخت کشتی به نوح کمک کرده است.

 

سندالفون ” Sandalphone”:

فیروزه ای رنگ سندالفون است .او پیامبر ایلیا بوده که به فرشته مقرب تبدیل شده. او اهداف مختلفی را دنبال میکند مثل کمک به مردم برای رهایی از تمایلات خشمگینانه و رساندن دعاهای ما به خالق. بعلاوه او به موسیقیدان ها کمک میکند، بویژه کسانی که از موسیقی برای اهداف درمانی استفاده میکنند. چون او یکی از کسانی است که به فرشته مقرب تبدیل شده، او را برادر دوقلوی متاترون میدانند. دانش عبری کهن از هیبت عظیم او می گوید و موسی او را فرشته بلند می نامد.

 

اوریئل “Uriel” به معنای خدا نور است:

زرد کمرنگ مربوط به اورئیل عزیز نور خداست.او فرشته خرد و فلسفه است که ذهن ما را با بینش ها و ایده های جدید روشن میکند. در کتب مقدس یهودی، کارهای مختلفی به او نسبت داده میشود. او فرشته نور است. به گروه سرافین تعلق دارد که از میان ۹ گروه فرشتگان، از همه به خدا نزدیکتر است. میگویند او از وقوع سیل به نوح خبر داده و او را یکی از ۴ فرشته اصلی میدانند که عبارتند از میخائیل، جبرئیل و رافائل.

 

زادکیل “Zadkiel” به معنای درستکاری خدا:

آبی تیره نور این فرشته است .او در زمینه مشکلات حافظه و دیگر عملکردهای ذهنی کمک میکند. بسیاری از دانشمندان بر این باورند که زادکیل از کشته شدن فرزند ابراهیم به دست او جلوگیری کرد. قبلا زادکیل را همکار میخائیل میداند که در حفاظت در مقابل انرژی های منفی و پایین تر و رهایی از آنها کمک میکند.

 فرشتگان مقرب به گروه خاصی از مردم تعلق ندارند، یعنی لزومی ندارد جزء گروه خاصی باشید تا بتوانید از آنها کمک بخواهید. از آنجا که این فرشتگان موجودات غیر فیزیکی لایتناهی هستند، میتوانند همزمان به هر کسی که از آنها کمک بخواهد، کمک کنند. آنها به خواست های شما پاسخ میدهند، چه به صورت کلام باشند، چه به صورت نوشته یا فکر. حتی میتوانید از آنها بخواهید که همیشه در کنار شما باشند و آنها خیلی خوشحال میشوند که چنین کنند.

 

در کتاب بحار از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: خداى عز و جل ملائکه را از نور آفریده است.

امام صادق (ع) می فرمایند: ملائکه آب و طعام نمى‏خورند، و ازدواج ندارند، و تنها با نسیم عرش، زنده ‏اند، و براى خداى عز و جل فرشتگانى است که تا روز قیامت یکسره در رکوع‏اند، و براى او فرشتگانى دیگر است که تا روز قیامت یکسره در سجده ‏اند”.

 

[ دو شنبه 27 مرداد 1399برچسب:, ] [ 11:46 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

1- فاتحه :

مال وثروت - زنده شدن مرده- آرام بخش درد ها- کلید بهبودی-برآورده شدن حاجات- درمان بیماری ها – رهایی از عزاب فرشتگان نوزده گانه- بخشش گناهان – راه رسیدن به بهشت جهت عبور از پل صراط – بخشایش گناهان پدر ومادر


3- آل عمران:

 درود فرشتگان – رفع آتش دوزخ – پر بار شدن درخت – سهولت زایمان رفع دیون آسان شدن مشکلات – ازدیاد روزی


4- نساء : 

پاداش الهی – حکم صدقه – رهایی از فشار قبر


5- مائده : 

استقامت در توحیداعطای حسنات – بخشش گناهان


6- انعام :

 رفع بیماری – ستایش فرشتگان تا روز قیامت – استجابت حا جات – نرفتن به دوزخ- محافظت فرشتگان از او – رفع ما لیخولیا – دفع بلایا


7- اعراف : 

رفع بازخواست روز قیامت – همنشینی با حضرت آدم – مقابله با درندگان و دشمنان


8- انفال : 

محافظت از نفاق – افتخار شیعه – شرمندگی دشمنان – شفاعت پیامبر در روز قیامت – محافظت در برابر تعدی – پیروزی در جنگ ها - درود فرشتگان – بخشندگی گناهان – ارتقای مقام


9- توبه : 

جلوگیری از نفاق – محافظت از دستبرد دزدان محافظت از آتش – اعطای حسنات – رفع جهل – تقرب به خدا – رفع پیری –آشکار شدن عیوب - اعطراف دزد


11- هود علیه السلام : 

اعطای حسنات – رستگاری روز قیامت – بر انگیخته شدن در گروه پیامبران – بخشوده شدن گتاهان – استعانات از خداوند – پیروزی بر دشمنان – بیمناک شدن دشمنان از او – مقام شهید یافتن در روز قیامت


12- یوسف علیه السلام  : 

چهره زیبا یافتن – رفع هراس – صالح شدن –  آسان شدن سختی مرگ 

مقاوم شدن در برابر چشم زخم – یافتن قدرت و مکنت –برآورده شدن حاجات


13- رعد: 

رهایی ازصاعقه –ورود به بهشت شفیع شدن برای خانواده – کمک به انقلاب علیه ظالمان اعطای حسنات استقامت در روز قیامت


14- ابراهیم علیه السلام :

 رفع فقر وجنون ومصیبت – جلوگیری از گریه و وحشت کودک –گرفته شدن ازشیر مادر –اعطای حسنات – رفع ناراحتی کودکان


15- حجر:

 اعطای حسنات- رفع فقر و جنون ومصیبت –ازدیاد شیر زنان –ازدیاد رزق حسن خرید و فروش


16- نحل:

عدم پرداخت تاوان –رفع هفتاد نوع بلا-استقرار در بهشت –ثمره دادن درختان –منغرض نمودن دشمنان –عدم بازخواست در روز قیامت


17- اسراء (بنی اسرائیل):

شاهد ظهور حضرت قاِِِئم شدن –خطا نرفتن تیر –به سخن امدن کودک –قابل فهم شدن سختیها


18- کهف:

بیدار شدن به موقع از خواب شهید از دنیا رفتن –بخشوده شدن گناهان –نورانی شدن –رفع تنگ دستی –امان یافتن از آزار-دور شدن آفات –در امان ماندن از فتنه دجا ل-قرار گرفتن در بهشت –کفاره شدن بر گناهان


19- مریم:

به دست آوردن ثروت و فرزند –اصحاب عیسی شدن در قیامت –شوکت سلیمان یافتن درقیامت –اعطا حسنات-خواب های خوش دیدن –جلوگیری از دستبرد دزدان-رفع ترس-خیر و برکت درخانه –دور شدن حوادث ناگوار از خانه


20- طه:

پاداش در آن دنیا ثواب مهاجرین وانصار را یافتن –شنیدن پاسخ مثبت در خواستگاری-ایجاد صلح –حفاظت در مقابل زورمداران –اجابت خاسته ها-خواستگار یافتن دختر –آسان شدن ازدواج


21- انبیا:

دیدن عجایب در خواب –رفع بی خوابی


22- حج:

تشرف به مکه –اهدای حسنات –سقوط حاکم ستمگر


23- مومنون:

عاقبت به خیر شدن –به بهشت رفتن –تنفر از شراب


24- نور:

بیمه شدن جان و دارایی و زنان –آمریزیده شدن-اعطای حسنات-


 

25- فرقان:

 رهایی ازعذاب دوزخ –محاسبه نشدن –رفتن به بهشت –مردن حیوان مورد نظر –عدم اتمام معاملات


26- شعرا:

اولیای خداوند شدن –دچار مشکل نشدن –رفتن به بهشت –اعطای حسنات –خواننده ی کتب الهی شدن –شفا از بیماریها –دستیابی به گنج –در امان ماندن از درد آتش و سیل سخت آمدن طلاق بر زن


27- نمل:

اعطای حسنات –در امان ماندن خانه از مار و حیوانات موذی


28- قصص:

اعطای حسنات-شهادت به راستگویی- رفع درد ها وبیماری ها –رفع شکم درد ودرد طهال وکبد


29- عنکبوت :

رفع گناهان –اعطای حسنات-رفع بیماری ها ودردها –شادابی قلب – خوش خوابیدن


30- روم:

اعطای حسنات –یافتن گمشده –بیمار کردن دشمن


31- لقمان :

حفاظت از شیطان – همنشینی با لقمان در قیامت –اعطای حسنات – رفع بیماری ها ودردها قطع خونریزی بدن – رفع بیماری درد ورنج


32- سجده:

داده شدن ناممه عمل به دست راست –عدم بازخواست در روز قیامت – همنشینی با پیامبر و خاندانش در روز قیامت – ثواب راز ونیاز شب قدر –رفع بیماری تب –درمان سر درد ودرد مفاصل – درمان تب سه روزه


33- احزاب:

قرار گرفتن کنار پیامبر وهمسرانش در روز قیامت –درامان بودن قبر –افزایش خواستگاران


34- سباء:

حفاظت شب تا صبح توسط خداوند –کسب خیرات در دنیا وآخرت –داشتن همنشین سالم در روز قیامت –دور شدن حیوانات و حشرات –بری شدن از ترس


35- فاطر:

ورود به بهشت –منکوب کردن مخالفین –رفع بیماری سردرد – جلوگیری از تخریب هنگام زلزله


36- یاسین:

افزایش رزق وروزی حفاظت شدن در برابر خطرات وشیطان وافت ها - ورود به بهشت – غسل به دستان فرشتگان –مصونیت از فشار قبر-نورانیت- همراهی فرشتگان در پل صراط – مقام بالا نزد خداوند –ایستادن درکنار پیامبران –شفاعت شدن –بازخواست نشد ن- همنشینی با پیامبر(ص)-اعطای حسنات – مصون بودن در برابر فقر وبدهی و ویرانی و بلا وجنون وجزام و وسواس و...-تخفیف وحشت قبر –آمرزش وخشنودی خداوند –ثواب دوازده بار تلاوت قرآن – تقویت حافظه-پیروزی در مناظرات – مصونیت در برابر چشم زخم وحسادت وجن وانس وجنون وحشرات –ازدیاد شیر در زنان


37- صافات : 

تسهیل مرگ –مصون بودن در برابر آفات و بلایا – ازدیاد رزق – حفاظت از گزند شیطان – مبعوث شدن با شهیدان – اعطای حسنات – دیدن جنیان و عدم آسیب آنان – آرامش از اضطراب


38- ص: 

اعطای خیرات در دنیا و آخرت – ورود به بهشت – جلوگیری از گناهان صغیره و کبیره – آشکار کردن معایب حاکم یا قاضی-


39- زمر: 

شرف و بزرگی در دنیا و آخرت – مورد احترام واقع شدن – حرمت آتش دوزخ بر او- ورودبه بهشت – کسب سلام پیامبران و صدیقان – آمرزیده شدن –مورد ثنا و تشکر واقع شدن


40- مومن (غافر):

 بخشایش گناهان –کسب تقوا –خیردر اخرت –خرم شدن باغ- خیر وبرکت مغازه – شفای مالیخولیا – درمان دمل – رفع بیماری وحشت زدگی – التیام دل درد – درمان بی هوشی وغش –درمان دردطحال-


41- فصلت (حم سجده): 

نورا نیت در روز قیامت قیامت – سعا دت در زندگی دنیوی – اعطای حسنات درمان درد قلب- درمان چشم درد


42- شوری (حمعسق):

 نورانیت در روز قیامت – ورود به بهشت – رفع چشم درد – درود فرشتگا ن بر او –در امان بودن از گزند مردم –رفع خطرات سفر


43- زحزف:

 مصون بودن از گزند حیوانات زمین وفشار قبر – ورود به بهشت – عدم احتیاج به دارو –رفع مرض صرع


44- دخان: 

سهولت محاسبه در روز قیامت –پاداش ازاد کردن صد هزار فرد گرفتار- بخشیدن گناهان –رهایی از نیرنگ شیطان – خوابهای نیکو دید ن –رفع بیماری سر درد – ازدیاد ثروت – رونق تجارت –رهایی ازگزند حاکم –محبوبیت نزد مردم – رفع بیماری یبوست


45- جاثیه: 

ندیدن آتش جهنم ونشنید ن صدا وصیحه ی ان- همراهی حضرت محمد –ازبین رفتن ترس و وحشت در روز قیامت – پوشیده شدن زشتیها – در امان ماندن از قدرت زورمندان – محترم شدن نزد مردم – در امان ماندن از فتنه گران – نگهدار کودک خواهد بود


46- احقاف :

 در دنیا دچار وحشت نشدن -در امان ماندن روز قیامت – به تعداد انسانهای زمین ده حسنه نوشته وده گناه بخشوده وده مرتبه بر مقام او افزوده میشود –جسمی قوی یافتن –سالم ماندن در برابر بیماری های کودکانه – ارامش یافتن از زمان کودکی محبوب شدن نزد مردم – شنیده ها را درک کردن – تسکین و درمان بیماری ها


47- محّمد صلّی الله علیه وآله وسلم :

 هرگز مشرک نگردد – شک به دین راه نیابد – فقیر نشدن – نترسیدن از حاکم – مصون ماندن از شک در دین تا هنگام مرگ – هزار فرشته در قبرش نماز می خوانند – همراهی فرشتگان – در پناه خداوند و پیامبر قرار گرفتن – پس از برانگیخته شدن صورت پیامبر را دیدن – سیراب شدن از نهرهای بهشتی – مصون ماندن از امور ناپسند و بیماری ها – دوری جنیان از وی


48- فتح:

 بیمه شدن مال و ثروت و همسران و املاک- ورود به بهشت – مصون ماندن ازدزدان – پذیرفته شدن سخن وی نزد مردم – تویت حافظه – کسب خیرو برکت – رفع بیماری هراس – در امان ماندن از غرق شدن


49- حجرات: 

در شمار زایران پیامبر اکرم قرار گرفتن – اعطای حسنات – در امان بودن از وحشت جنگ – باز شدن درهای خیر و برکت – پیروزی در جنگها خروج شیطان از بدن - مصون ماندن از ترس – فزونی یافتن شیر مادر


50- ق: 

ازدیاد روزی – مثبت شدن نامه ی اعمال –سهولت مرگ –درمان صرع – ازدیاد شیر مادر


51- ذاریات : 

سا مان یافتن زندگی – ازدیاد روزی – روشن شدن قبر – اعطای حسنات – رفع درد درون – سهولت زایمان – آسان شدن مرگ


52- طور :

 اعطای خیر و برکت – دور شدن از عذاب الهی – رسیدن به بهشت – ازادی اسیر و زندانی – خوشایندی سفر – بهبودی عقرب گزیدگی


53- نجم: 

زنگی با اوصاف نیک – بخشایش گناهان – اعطای حسنات – شجاعت در برابر زورمندان جلب احترام حاکم – شجاعت در برابر شیاطین


54- قمر (اقتربت): 

رسیدن به بهشت – روسفیدی در قیامت – مورد احترام بودن در سفره ها – محبوبیت میان مردم – سهل شدن امور مشکل


55- الرحمن : 

شفاعت کردن در روز قیامت – شهید محسوب شدن –آسان شدن مشکلات- شفای چشم درد امنیت یافتن - سهل شدن امور مشکل – رفع بیماری آفات از خانه


56- واقعه :

 عزت در میان مردم – رفع بیماری بدبختی و فقر – همنشینی با حضرت علی علیه السلام - نورانیت وجه در هنگام ملاقات خداوند – خیر و برکت خانه – پیروزی و ثروت و موفقیت- بخشش گناهان – سهولت احتضار

نقل است که عثمان بن عفان بعیادت عبدالله بن مسعود رفت در مرضی که با آن فوت شد باو گفت که از چه شکوه داری گفت از گناهان خود گفت چه چیز میل داری گفت رحمت پروردگار خود گفت جهت تو طیب مرا بیمار کرده گفت:امر نکنم که بتو عطیه بدهند گفت در وقتیکه احتیاج داشتم بمن ندادی الحال که مستغیم میدهی گفت آنچه میدهم جهت دختران تو بوده باشد گفت ایشانرا بدان حاجتی نیست جهت اینکه من ایشانرا امر کردم بخواندن سوره واقعه و من شنیدم از حضرت رسول صلی الله علیه و آله که میفرمود هر که بخواند ای سوره را در هر شب نمیمیرد باو پریشانی هرگز و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نقل است که هر که بخواند ین سوره را هر شب پیش از آنکه بخوابد ملاقات کند خدای عزوجل را در حالتی که روی آن شخص چون ماه باشد در وقت تمامی آن و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقولست که هر که مشتاق باشد به بهشت و به وصف بهشت این سوره را بخواند .


57- حدید : 

عدم عذاب در دنیا – رفع بلایا – درکظهور حضرت قا ئم علیه السلام – نعمت بهشت – آزادی زندانی – مصونیت در جنگ – التیام درد


58- مجادله:

تسکین درد –حفظ د فینه – آرامش بیمار – مصونیت از حوادث ناگوار- رفع آفات از حبوبات


59- حشر:

 درود فرستادن کا ینات به او- در حکم شهید قرار گرفتن – مصون شدن از بلایا- اجابت خواسته ها- آسان شدن مشکلات تقویت حا فظه


60- ممتحنه: 

دفع فقر – نورانیت دیدگان – رفع جنون –درود فرشتگان – در حکم شهید قرار گرفتن – شفاعت شدن – درمان بیماری طحال – آسودگی در زندگی


61- صف : 

قرار گرفتن در صف فرشتگان و پیامبران – همنشینی حضرت عیسی علیه السلام - امنیت در سفرها


62- جمعه : 

پا داش بهشت - اعطای حسنات –رفع هراس – بخشودگی گناهان – رهایی از وسوسه های شیطان

از حضرت صادق علیه السلام منقولست که واجبست بر هر مومن هر گاه شیعه ما باشد که بخواند در نماز شب سوره جمعه و در نماز ظهر آن جمعه و منافقین را و هرگاه این را به عمل آورد چنان است که گویا عمل رسول خدا صلی الله را بجا آورده است و ثواب و جزای او بر خداوند بهشت است .


63- منافقون :

 رفتن به بهشت – رفع بیماری نفاق و شک – درمان دمل – رفع دردهای درونی – شفای بیمار – درمان چشم درد


64- تغابن: 

شفاعت شدن – به بهشت رفتن – همجواری پیامبر – درک ظهور حضرت قا ِِیم علیه السلام رفع مرگ ناگهانی – رفع شر حاکم


65- طلاق: 

رفع آ تش دوزخ –رسیدن به تو به ی نصوح – ایجاد فتنه در محل دشمن


66- تحریم :

 نصیب شدن توبه نصوح – شفای گزیده شده – درمان صرع – دفع لرزش- درمان بی خوابی –رفع بی پولی و قرض


67- ملک (تبارک ) :

 مصون بودن در روز قیامت – رفع عذاب قبر – پاداشی همچون پاداش شب قدر – مونس قبر – شفاعت شدن – رفع گرفتاری روح مردگان

از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقولست که هر که بخواند سوره الملک را در مکتوبه پیش از آن که بخواهد پیوسته اندر امان خدایتعالی خواهد بود تا داخل صبح شود و در امان خدای خواهد بود روز قیامت تا داخل بهشت شود قطب راوندی از بن عباس نقل کرده است که مردی خیمه زد بروی قبری و ندانست که آن قبر است پس خواند این سوره را پس شنید صحیحه زننده را گفت این سوره منجیر است پس این مطلب را بحضرت رسول اکرم عرض کرد آنحضرت فرمود آن سوره نجات  دهنده است از عذاب قبر


68- قلم : 

رفع فقر – دفع عذاب قبر – رسیدن به ثواب اصحا ب کهف – رفع دندان درد – آسانی محاسبه درروز قیامت – حفظ جنین هوش و حافظه ی کودک


70- معارج:

 رفع بازخواست در روز قیامت – هم منزلی با حضرت محمدصل الله علیه و اله وسلم گشایش در کار زندا نی – رفع احتلام در خواب


71- نوح علیه السلام :

 قرار گرفتن در منزل پاکان ازدواج با حو ریه های بهشتی – اجابت دعا –مقدر شدن بهشت


72- جن : 

عدم ابتلا به چشم زخم و سحر و افسون ونیرنگ جنییان - رسیدن به اجر بزرگ – فرار جنییان – مصون شدن از گزند حاکم – رفع گرفتاریهای انسان – سهولت مشکلات


73- مزمل :

 زندگی پاک و نیکو در د نیا – مرگ راحت و خوب - رسین به اجرآزاد کردن فرد گرفتار- در خواب دیدن پیامبر علیه السلام –رفع بیماری سختی های دنیا وآخرت- اعطای حسنات


74- مدثر :

 مقامی نزدیک به مقام پیامبر علیه السلام – مصونیت از سختی وستم دنیا – اعطای حسنات – سعه قلب – افتخار حفظ قرآن


75- قیامت : 

همراه پیامبر علیه السلام از قبر برانگیخته خواهد شد – همراهی پیامبر علیه السلام تا عبور از پل صراط – شهادت دادن پیامبر علیه السلام و جبرئیل به ایمان او- نورانیت چهره در روز قیامت – فزونی رزق حفظ در برابر حوادث – محبوبیت نزد مردم – فروتن ساختن قلب – پاک دامن کردن انسان – از هیچ زور مداری نمی هراسد


76- انسا ن (دهر): 

همنشینی با پیا مبر – به ازدواج حورالعین در آمدن – پاداش بهشت و حریر گرفتن – قوی شدن نفس ضعیف – تسکین درد قلب – تندرستی – هر چه بخواهد پاداش گیرد – سود بردن بدن – نیرومند گشتن جان – قوت بخشیدن به اعصاب تسکین نگرانی و اضطراب


77- مرسلات : 

میان او و حضرت محمد آشنایی برقرار گردد – در زمره کسانی ست که به خداوند شرک نمی ورزند – قدرتمند گشتن بر د شمن در محاکمه – پیروزی بر دشمن – تسکین دل درد


78- نبا ء :

 مشرف شدن به خانه ی خدا – محا سبه در روز قیامت به اندا زه ی نوشتن سوره خواهد بود – رفتن به بهشت – دفع شپش – قدرت و هیبت یافتن – به خواب نرفتن – حفظ در برابر حوادث


79- نازعات :

 سیراب از دنیا رفتن – سیراب برانگیخته شدن – سیراب وارد بهشت شدن – در امان ماندن ا ز عذاب خدا وند – نوشیدن شراب گوارای بهشتی – در امان ماندن از گزند دشمنان


80- عبس (اعمی):

 قرار گرفتن زیر سا یه ی کرامت الهی دربهشت – حفظ از رسوایی درقیامت – درمان چشم درد و آب ریزش آن


82- انفطار :

 ازبین رفتن حجاب میان او وخدا وند در روز قیامت – مستور ماندن دشتی ها درقیامت – مانع رسوایی در قیامت – آزاد شدن اسیر – اصلاح شدن امر انسان در قیامت – بخشوده شدن گناهان – فزونی نور دیدگان – درمان چشم درد و تاری


83- مطففین :

 در امان ماندن از آتش جهنم – نو شیدن از شراب گواری بهشتی – مصون ماندن انبار از آفت ها – در امان ماندن شی از گزند حشرات


84- انشقاق: 

از بین رفتن حجاب میان او و خداوند - درامان ماندن از گرفتن نامه ی عمل از پشت سر – آسان شدن زایمان- درامان ماندن خانه وحیواناتاز گزندحشرات


85- بروج :

 در محشر همراه پیامبر و صالحان بودن – اعطای حسنات – نجات یافتن از گرفتاری – پاداش بزرگ – در امان ماندن از ترس - گرفتن از شیر آسان شدن بر کودک – در پناه خداوند بودن


86- طارق :

 مقام والا نزد خدا داشتن – در بهشت همنشین مومنین بودن اعطای حسنات – محافظت اشیاء- چرکی نشدن زخم – شفایافتن


87- اعلی:

 وارد شدن به بهشت از در دلخواه - فضیلت خواندن مصحف مو سی و ابراهیم علیه السلام را یافتن – دادن پاداش به او – تسکین درد گوش – رفع بواسیر – تسکین درد – شفای شکستگی


88- غاشیه :

مشمول رحمت خدا واقع شدن- موصون ماندن از عذاب جهنم – محاسبه اسان –آرام شدن گریه نوزاد –آرام شدن حیوان سرکش –رفع بیماری دندان درد –صحت و سلامت در غذا


89- فجر:

در قیامت همراه امام حسین بودن –بخشوده شدن گناهان –اعطای حسنات فرزند پسر –قرار دادن نور در قیامت –در امان ماندن از گزند هر چیز


90- بلد:

مشهور شدن به نیکوکاری در دنیا –یافتن مقام بالا نزد خدا – همنشینی پیامبران و شهیدان در قیامت –در امان ماندن از خشم خدا –در امان ماندن کودک از بیماری –در امان ماندن از گردنه کوود-در امان بودن گریه کودک –دفع درد بینی در کودک –


91- شمس:

شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت –به بهشت رفتن به منزله صدقه دادن –موفق گشتن – عزیز شدن نزد مردم – افزایش رزق – آرام گرفتن لرز بدن


92- لیل:

 :شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت- به بهشت رفتن – اعطای نعمت از جانب خدا – حل مشکلات – خوش خوابیدن – فضیلت تلاوت ربع قرآن – پذیرفته شدن نماز نزد خدا – اجابت حاجات – خواب خوب دیدن – بهبود یافتن صرع و بیهو شی


93- ضحی : 

شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت- به بهشت رفتن – شفاعت حضرت محمد – اعطای حسنات – بازگشت گمشده – حفاظت شیئ مخفی


94- انشراح :

شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت- به بهشت رفتن – اعطای یقین و سلامتی – درمان سینه درد – درمان بند آمدن ادرار – رفع بیماری قلب درد – شفای زکام و سرماخوردگی –


95- تین :

 رسیدن به بهشت – رسیدن به پاداش بسیار – رفع ضرر غذا


96- علق :

 شهید از دنیا رفتن – همانند کسی است که در رکاب پیامبر جنگیده – پاداش تلاوت یک جزئ از قرآن – در امان ماندن از غرق شدن – در امان ماندن انبار از آفت دزد – دفع بلاهای سفر


97- قدر : 

گوئی در راه خدا جهاد کردن – بخشوده شدن گناهان – پداشی همچو یک ماه روزه گرفتن در رمضان – در امان ماندن انبار از آفت و دزد – همنشینی با بهترین مخلوقات در قیامت – درمان لرزه های اعضای بدن – در پناه خداوند بودن- حفظ اموال – افزایش برکت انبار غقله


98- بینه :

بیزاری از مشرکان –پیوستن به دین محمد –در زمره مومنان برانگیخته شدن –اسان شدن محاسبه در روز قیامت قیامت –درمان لقوه –رسوا شدن دزد –درمان یرقان –درمان آب مروارید و پیسی-رفع هر نوع آماس –سود بخشیدن به زن باردار


99- زلزال:

رفع زلزله –نمردن با بلایای دنیایی –خارج شدن اسان روح از بدن –رسیدن به منزلگه بهشتی –همراهی فرشتگان –رسیدن به پاداش تلاوت ربع قرآن –رسوا کردن دزد –رهایی از ترس –دفع لرزش بدن


100- عادیات :

مبعوث و همنشین شدن همراه حضرت علی-رسیدن به پاداش تلاوت کل قرآن –ادای سریع قرض –رفع بیماری ترس و تشنگی


101- قارعه:

در امان ماندن از دجال و آتش جهنم –سنگین گشتن ترازوی احسان –گشوده شدن در رحمت –فزونی رزق-اآسان گشتن کار برای انسان محروم –نیکو گشتن تجارت


102- تکاثر:

رفع عذاب قبر –مقرر داشتن صواب صد شهید –ایستادن چهل ردیف فرشته در نماز با وی –رفع بازخواست –بخشوده شدن گناهان –در پناه خدا بودن


 

103- عصر:

برانگیخته شدن با چهره خندان و درخشان در قیامت-اعطای حسنات –عاقبت به خیر شدن –از جمله پیروان حق و حقیقت شدن –حافظ اشیائ مدفون


104- همزه:

دفع فقر –فزونی رزق-دفع مرگ بد –اعطای پاداش-درمان درد چشم


105- فیل:

شهادت دشت ها بیابان ها و کوهها به نماز گزار بودن او در قیامت –بازخواست نشدن در قیامت –درامان ماندن از عذاب و مسخ نشدن در دنیا- توان اینکه هدفش را خورد سازد –به لرزه افتادن لشکر دشمن –قلب را قوت می دهد


106- قریش:

سوار بر مرکب بهشتی برانگیخته شدن –اغطای پاداشی چون طواف خانه خدا و اعطکاف در مسجدالحرام –


107- ماعون :

همانند کسی شدن که نماز و روزه اش مورد قبول خدا قرار گرفته-محاسبه نشدن در قیامت –بخشوده شدن گناهان –محافظت


108- کوثر:

از حوض کوثر سیراب شدن –هم صحبتی با رسول خدا –اعطای پاداش –دیدن پیامبر در خواب


109- کافرون:

رسیدن به ثواب تلاوت ربع قرآن –از شرک مبّرا شدن –بخشیده شدن گناهان او پدر و مادر و فرزندانش –سعادتمند شدن شهید مردن و شهید بر انگیخته شدن دور ماندن از گزند شیطان –در امان ماندن از وحشت قیامت –حفظ در هنگام در خواب –بر اورده شدن حاجات


110- نصر:

پیروز شدن بر تمام دشمنان –بر انگیخته شدن با کتاب ناطق –پناه از گرمای دوزخ و آتش جهنم -به بهشت رفتن –گشوده شدن درهای خیر و برکت در دنیا-استجابت حاجات – ثواب کسی که در رکاب پیامبر ودر فتح مکّه بوده – پذیرفته شدن نماز در درگاه الهی


111- لهب(مسد):

تنفر از ابو لهب –تسکین درد شکم در پناه خدا بودن


112- اخلاص (توحید):

بخشوده شدن گناهان پنجاه سال –اعطای خیر در دنیا و آخرت - بخشیده شدن گناهان او پدر و مادر و فرزندانش –پس از مرگ فرشتگان و جبرئیل بر بدن او نماز می خوانند-در امان بودن از بدیهای مردم-رفع بیماری شر و زور –پذیرفته شدن توبه –حفاظت از او –گناه نکردن –همچون تلاوت یک سوم قرآن و تورات وانجیل و زبور بودن –در امان بودن مال و ثروت –دور شدن فقر از خانه –تلاوت آن مانند تلاوت تمام قرآن است –نجات از عذاب دوزخ خدا دوستار او خواهد بود –حافظ در برابر هر آفت و بلا بودن –تسکین درد شکم –اعطای پاداش –پیروزی بر دشمنان


113- فلق:

در امان بودن از درد و بیماری –در امن بودن از بیماری کودکان و بیماری تشنگی و بیماری معده –محفوظ و سالم ماندن تا زمان مرگ –پاداش همچون کسی که حج واجب و عمره نموده و روزه گرفته مقرر داشتن دفع چشم زخم و بدی ها و بلایا- رسیدن به پاداش بزرگ همانند کسی که در مکه روزه گرفته بودن


114- ناس:

در امان بودن از درد بیماری - امن بودن از بیماری کودکان و بیماری تشنگی و معده –در امان و حفظ خدا بودن –در امان بودن از گزند جنیان و وسوسه –پذیرفته شدن نماز .

[ جمعه 27 ارديبهشت 1398برچسب:, ] [ 20:24 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

ﺯﻧﯽ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺍﻭﺩ(ع) ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ :

 

ﺁﯾﺎ ﺧﺪﺍوند ﻋﺎﺩﻝ ﺍﺳﺖ ؟!

 

ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ :

 

ﻋﺎﺩﻝ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ،

 

ﭼﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯽ ؟! 

 

ﺯﻥ ﮔﻔﺖ :

 

ﻣﻦ ﺑﯿﻮﻩ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ۳ فرزند دارم،

 

ﺑﻌﺪﺍﺯ ﻣﺪﺗﻬﺎ طناب ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻣﯿﺒﺮﺩﻡ

 

ﺗﺎ ﺑﺎ ﭘﻮﻟﺶ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍی ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﻡ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ

 

ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ طناب ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺭﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ،

 

ﻭ ﺍﻻﻥ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﻭ ﺑﯽ ﭘﻮﻝ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﯾﻢ.

 

ﻫﻨﻮﺯ ﺻﺤﺒﺖ ﺯﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ،

 

درب خانه حضرت داوود(ع) را زدند،

 

و ايشان اجازه ورود دادند،

 

ده نفر از تجار وارد شدند

 

و هرکدام کيسه صد ديناری را مقابل حضرت گذاشتند

 

و گفتند اينها را به مستحق بدهيد.

 

حضرت پرسيد علت چيست ؟!

 

ايشان گفتند: در دريا دچار طوفان شديم

 

و دکل کشتی آسیب ديد و خطر غرق شدن بسيار نزديک بود که

 

درکمال تعجب پرنده ای طنابی بزرگ به طرف ما رها کرد،

 

و با آن قسمتهای آسيب ديده کشتی را بستيم

 

و نذر کرديم اگر نجات يافتيم هر يک صد دينار به مستحق بدهيم.

 

حضرت داوود(ع) رو به آن زن کرد و فرمود:

 

خداوند برای تو از دريا هديه ميفرستد و تو او را ظالم می نامی،

 

اين هزار دينار بگير و معاش کن

 

و بدان خداوند به حال تو بيش از ديگران آگاه هست. 

[ جمعه 18 آبان 1397برچسب:, ] [ 13:53 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

رسول خدا(ص): « مردم، تا وقتی که زود افطار می کنند، در نیکی اند.»

 

رسول خدا(ص): « افطاری را زود بخورید و سحری را به تأخیر اندازید.»

 

رسول خدا(ص): « سحری بخورید هر چند یک جرعه آب باشد همانا صلوات خدا بر سحرخورندگان است.»

 

امام صادق(ع): « بهترین سحری های شما، سویق و خرماست.»

 

رسول خدا(ص): « هر کس پیش از نوشیدن چیزی، غذا بخورد و سَحَری میل کند و قدری بوی خوش [بر خود] بمالد، بر روزه گرفتن، توان بیشتری یابد.»

 

رسول خدا(ص): « برترین چیزی که روزه دار، افطارش را با آن آغاز می کند، کشمش یا چیزی شیرین است.»

 

امام صادق(ع): « اوّلین چیزی که پیامبر خدا روزه اش را با آن افطار می کرد، در زمانِ رُطَب، رطب بود و در زمانِ خرما، خرما.» (رُطَب، خرمای رسیده است و تَمر، خرمای خشک.)

 

رسول خدا(ص): « هر کس با خرمای حلال افطار کند، به پاداش نمازش به اندازه چهارصد نماز افزوده می شود.»

 

امام باقر(ع): « پیامبر خدا، هر گاه روزه بود و حلوا (شیرینی) نمی یافت، با آب افطار می کرد.»

 

امام صادق(ع): « پیامبر خدا، هر گاه افطار می کرد، با حلوا آغاز می کرد و اگر نمی یافت، با شیرینی یا چند خرما و اگر این ها هم نبودند، با آب ولرم افطار می کرد و می فرمود: معده و کبد را تمیز می کند و بو و دهان را خوش بو می سازد و دندان ها را محکم می کند و سیاهی چشم را تقویت می کند و مردمک چشم را پر نور می سازد و گناهان را کاملاً می شوید و هیجان و رگ ها و صفرای غالب را می نشاند و بلغم را قطع می کند و حرارت معده را آرام می کند و سردرد را می برد.»

 

امام صادق(ع): ایشان از پدرش امام باقر (ع) روایت میکند که : « حضرت علی(ع) دوست می داشت با شیر افطار کند.»

 

امام صادق(ع): « افطار با آب، آلودگی ها را از دل می شوید.»

 

نکته : در اینجا فقط لازم است به یک مورد اشاره کنیم و آن این است که هر جا از شیرینی نام برده است منظور شیرینی های طبیعی مثل خرما، کشمش، عسل و ... است و حلوای مذکور در احادیث از قندهای طبیعی مانند شیره خرما و انگور یا عسل درست می شده چون قند و شکر مصنوعی در آن زمان وجود نداشته است لذا استحباب خوردن حلوا برای افطار در مورد حلوا با شیرینی طبیعی است.

 

نتیجه تصویری برای سفره سحری و افطاری
[ یک شنبه 30 ارديبهشت 1397برچسب:, ] [ 20:12 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

امام صادق (ع): « برترین جهاد، روزه گرفتن در گرما است.»

 

امام رضا (ع): « هر كس ماه رمضان یك آیه از كتاب خدا را قرائت كند مثل اینست كه درماههاى دیگر تمام قرآن را بخواند.»

 

امام صادق(ع): « کسی که روزه دار مومنی را در ماه رمضان افطاری دهد، نزد خداوند اجر آزادکردن بنده ای دارد و موجب آمرزش همه گناهان گذشته او می شود.»

 

امام علی (ع): « روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شكم است.»

 

امام کاظم : « دعای انسان روزه دار در هنگام افطار پذیرفته است.»

 

رسول خدا (ص): « درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده مى‏شود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد.»

 

امام صادق (ع): « هر كس یك روز ماه رمضان را (بدون عذر) بخورد، روح ایمان از او جدا مى‏شود.»

 

رسول خدا (ص): « خوشا بحال كساني كه براي خدا گرسنه و تشنه شده اند اينان در روز قيامت سير مي شوند.»


امام صادق (ع): « هركس كه در روز بسيار گرم براي خدا روزه بگيرد و تشنه شود خداوند هزار فرشته را مي گمارد تا دست به چهره او بكشند و او را بشارت دهند تا هنگامي كه افطار كند.»

 

امام علی (ع): « خداوند روزه را واجب كرد تا به وسيله آن اخلاص خلق را بيازمايد.»

 

امام رضا (ع): « مردم به انجام روزه امر شده اند تا درد گرسنگي و تشنگي را بفهمند و به واسطه آن فقر و بيچارگي آخرت را بيابند.»

 

رسول خدا (ص): « كسي كه روزه او را از غذاهاي مورد علاقه اش باز دارد برخداست كه به او از غذاهاي بهشتي بخورانند و از شرابهاي بهشتي به او بنوشانند.»

 

امام باقر (ع): « روزه اين افراد كامل نيست :

۱- كسي كه امام (رهبر) را نافرماني كند.

۲- بنده فراري تا زماني كه برگردد.

۳- زني كه اطاعت شوهر نكرده تا اينكه توبه كند.

۴- فرزندي كه نافرمان شده تا اينكه فرمانبردار شود.»

 

نتیجه تصویری برای ماه رمضان
[ شنبه 29 ارديبهشت 1397برچسب:, ] [ 12:11 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

در حدیثی امیرالمومنین(ع) فرمودند:

 

« روزی من و فاطمه(س) به خدمت حضرت رسول(ص) رفتیم

 

و آن حضرت را بسیار گریان یافتیم،

 

عرض کردم پدر و مادرم فدای شما باد یا رسول الله،

 

چه چیز سبب گریه شما شده است؟


حضرت فرمودند:

 

یا علی، شبی که من‌ را به آسمان بردند،

 

زنانی چند از امت خود را در عذاب شدید دیدم،

 

از حالت آن‌ها تعجب کردم و از شدت عذاب آن‌ها گریستم.

 

زنی را دیدم که به موهایش آویخته شده،

 

مغز سرش از شدت گرما می‌جوشد؛

 

زنی را دیدم که به زبانش آویخته و آب داغ جهنم در حلقش ریخته می‌شد؛

 

زنی را دیدم که با سینه‌هایش آویخته شده بود؛

 

زنی را دیدم که گوشت بدن خود را می‌خورد و آتش از زیرش شعله می‌کشید؛

 

زنی‌ را دیدم که پاهایش به دست‌هایش بسته شده

 

و مارها و عقرب‌ها بر او مسلط شده بودند؛

 

زنی‌ را دیدم کر و کور و لال، در تابوتی از آتش، مغز سرش از بینی او بیرون می‌آمد

 

و بدنش از مرض خوره و پیسی پاره پاره بود؛

 

زنی را دیدم که تنوری از آتش به پاهایش آویزان بود؛

 

زنی را دیدم که گوشت بدن او از جلو و عقب با قیچی‌های آتشین بریده می‌شد؛

 

زنی را دیدم که صورت و دست‌هایش می‌سوخت و روده‌های خود را می‌خورد؛

 

زنی را دیدم که سرش سر خوک بود و بدنش الاغ و بر او هزار هزار نوع عذاب بود؛

 

زنی را دیدم به صورت سگ، آتش در پشتش داخل می‌شد و از دهانش بیرون می‌آمد

 

و ملائکه سر و بدنش را با گرزهای آتشین می‌کوبیدند.

 

حضرت فاطمه(ع) عرض کرد:

 

ای حبیب من و ای نور دیده من،

 

به من خبر بدهید که عمل و روش ایشان چه بوده است

 

که خدای تعالی این نوع عذاب را بر ایشان مسلط گردانیده است؟

 

حضرت فرمودند :

 

ای دخترم :

 

آن زنی که به مو آویخته شده بود، موی خود را از مردهای نامحرم نمی‌پوشاند؛

 

زنی که به زبان آویخته شده بود ، با زبانش شوهرش را آزار می‌داد؛

 

زنی که با سینه آویخته شده بود، از انجام وظایف زناشویی خودداری می‌کرد؛

 

آن زنی که به پاهایش آویخته شده بود، بدون اجازه شوهر از خانه بیرون می‌رفت؛

 

زنی که دست‌هایش به پاهایش بسته شده بود و مارها و عقرب‌ها بر او مسلط شده بودند،

 

کسی بود که خود را نمی‌شسته است و لباس‌هایش را پاک نمی‌کرد

 

و غسل حیض و جنابت انجام نمی‌داد و بدنش را از نجاسات پاک نمی‌کرد

 

و نماز را سبک می‌شمرد؛

 

زنی که کور، کر و لال بود، از زنا فرزند پیدا کرده

 

و به گردن شوهر خود انداخت بود؛

 

زنی که گوشت بدنش با قیچی‌های آتشین بریده می‌شد،

 

خود را به مردان نامحرم نمایش می‌داد تا به او رغبت کنند؛

 

زنی که صورت و سرش، سر خوک بود و بدنش بدن الاغ،

 

سخن چین و بسیار دروغ‌گو بود؛

 

آن‌که به صورت سگ بود و آتش در پشتش داخل و از دهانش خارج می‌شد‌،

 

خواننده و آواز خوان و حسود بود ».

 

تصویر مرتبط
[ چهار شنبه 27 دی 1396برچسب:, ] [ 10:12 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

از آیت الله بهجت (ره) پرسیدم :

 

آیا آدم گناهکار هم میتواند امام زمانش را ببیند ؟!

 

ایشان جواب دادند :

 

شمر هم امام زمانش را دید اما نشناخت .

نتیجه تصویری برای ایت الله بهجت
[ دو شنبه 25 دی 1396برچسب:, ] [ 19:55 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

 

 چند شب پیش عنکبوتی را که در گوشه ی اتاق خوابم تار تنیده بود را دیدم .
 
خیلی آرام حرکت می کرد .
 
گویی مدت ها بود که آنجا گیر کرده و نمی توانست برای خودش غذایی پیدا کند .
 
با لحنی آرام و مهربان گفتم :
 
نگران نباش کوچولو الان از اینجا نجاتت می دهم .
 
دستمال کاغذی در دست گرفتم
 
و سعی کردم به آرامی عنکبوت را بلند کنم و در باغچه خانه مان بگذارم .
 
اما مطمئنم عنکبوت خیال کرد می خواهم به او حمله کنم ،
 
چون فرار کرد و لابه لای تارهایش پنهان شد .
 
به او گفتم: قول می دهم به تو آسیبی نزنم .
 
سپس سعی کردم او را بگیرم،
 
عنکبوت به سرعت از دستم فرار کرد
 
و با سرعت تمام مثل توپی جمع شد
 
و سعی کرد لابه لای تارهایش پنهان شود .
 
ناگهان متوجه شدم که عنکبوت هیچ حرکتی نمی کند .
 
از نزدیک به او نگاه کردم و دیدم
 
آنقدر از خودش مقاومت نشان داده که خودش را کشته است .
 
خیلی ناراحت شدم .
 
عنکبوت را بیرون بردم و در باغچه کنار بوته ی گل سرخ گذاشتم .
 
به نرمی زیر لب زمزمه کردم :
 
نمی خواستم به تو صدمه ای بزنم ،
 
میخواستم نجاتت بدهم ،
 
متأسفم این را نفهمیدی !
 
درست در همان لحظه فکری به ذهنم خطور کرد .
 
از خود پرسیدم این همان احساسی نیست
 
که خداوند نسبت به من و تمامی بندگانش دارد ؟!
 
از اینکه شاهد دست و پا زدن و درد و رنج ماست آزرده می شود
 
و می خواهد به ما کمک کند و ما را از خطر دور کند
 
اما مقاومت می کنیم و دست و پا میزنیم
 
و داد و فریاد سر میدهیم که :
 
چرا اینقدر ما را مجبور می کنی که تغییر کنیم ؟!
 
شاید هر کدام ما مثل همان عنکبوت کوچک هستیم
 
که تلاش دیگران را برای نجات خودمان تلقی میکنیم
 
و متوجه نیستیم که اگر تسلیم شده بودیم
 
و اینقدر دست و پا نمی زدیم
 
تا چند لحظه دیگر خود را در باغچه ای زیبا می دیدیم !

نتیجه تصویری برای عنکبوت
[ چهار شنبه 20 بهمن 1395برچسب:, ] [ 1:32 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

 

سلام دوستــــان

 

گفتم این پست رو ویــــژه براتون بذارم

 

خیلیا حاجت دارند

 

(ازدواج، محبت، ثروتمندشدن، بخت گشایی، شفای بیمار، کنکور و...)

 

میخوام یه ختم معرفــــی کنم

 

این ختم حکم کبریت احمر رو داره

 

حاجت مندای عزیز ،

 

صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی رو به نیت امام زمان (عج) با توجه به معنی

 

به مدت 40 روز ، هرروز بخونید .

 

اگه یه روز به هردلیلی نخونید باید ختم رو از اول شروع کنید .

 

با وضو و روبه قبله باشید بهتره .

 

هرکی این ختم رو خوند دست خالی برنگشت

 

ختمش اصلا زیاد نیست ، وقتتونم نمیگیره

 

دعا برای ظهور امام زمان (عج) فراموش نشه

 

ان شاالله همتون حاجت روا شید .

 

التمـــــاس دعــــــــا

 

 

[ پنج شنبه 23 دی 1394برچسب:, ] [ 10:25 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

 

در کتاب گرانسنگ الکافی اثر شیخ کلینی آمده است :

 

محمدبن ‌جحرش می‌گوید :

 

حکیمه دختر امام موسی کاظم (ع) به من گفت :

 

دیدم امام رضا (ع) بر درِ انبار هیزم ایستاده ،

 

آهسته با کسی سخن می‌گوید و من هیچ‌کس را نمی‌بینم .

 

گفتم: « آقای من ، با که آهسته سخن می‌گویید ؟! »

 

فرمود: « ابن‌عامر زهرایی (از جنّیان) است .

 

آمده از من سؤال کند و دردش را به من بگوید. »

 

گفتم: « آقای من ! دوست دارم صدایش را بشنوم. »

 

فرمود : « اگر صدایش را بشنوی، یک‌سال تب می‌کنی. »

 

گفتم : « آقای من ! دوست دارم بشنوم. »

 

فرمود: « بشـنو »

 

در این حال، من صدایی شبیه سوت شنیدم ،

 

تب به سراغم آمد و یک‌سال تب کردم .

 

 

در کتاب دلایل‌الامامه نیز آمده است :

 

هیثم‌ بن ‌واقد گوید در خراسان نزد امام رضا(ع) بودم .

 

عباس ، دربان ایشان بود .

 

امام مرا نزد خود خواند

 

پیرمردی یک چشمی در حضورش بود و سؤال می‌کرد

 

پیرمرد خارج شد

 

امام به من فرمود: « پیرمرد را نزد من برگردان .»

 

پیش دربان رفتم ، گفت :

 

« هیچ‌کس از اینجا بیرون نرفت. »

 

امام رضا (ع) فرمود :

 

«آن پیرمرد را می‎شناسی؟! »

 

گفتم : نه

 

فرمود : « او مردی از جن است که سؤال‌هایی از من پرسید

 

و از جمله سؤال‌هایش این بود که دو نوزاد دوقلو به هم چسبیده به دنیا آمده‌اند

 

که یکی‌شان مرده ، با او چه باید کرد ؟! »

 

گفتم : « باید نوزاد مرده را از زنده بُرید و جدا کرد. »

[ سه شنبه 9 آذر 1395برچسب:, ] [ 21:54 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

 یه روز یه مهندس انگلیسی اومده بود مشهد

 

برای سیستم تهویه حرم امام رضا

 

وقتی داشت داخل صحنا رو بازدید میکرد چشمش خورد ب پنجره فولاد آقا

 

رو کرد به مترجمش :

 

چرا انقدر اینجا شلوغه واین دستمالها چیه مردم به اون میبندن ؟!

 

مترجم گفت :

 

ما شیعه های ایران هرمشکلی داریم میایم اینجا و

 

این دستمالا رو میبندیم تا مشکلمون زودتر حل بشه

 

که دیدن مهندس کرواتشواز گردنش بازکرد و بست به پنجره فولاد آقا

 

چند قدمی ازپنجره دور نشده بودیم که تلفنش زنگ خورد

 

مترجم میگه:دیدم مهندس حالش دگرگون شد

 

نمیتونست حرف بزنه

 

بعد از اینکه حالش بهتر شد گفتم : اتفاقی افتاده ؟!

 

دستاش میلرزید گفت :

 

خانمم بود ،

 

ما تو خونه یه دختر فلج داریم زنگ زده میگه : کجایی؟!

 

بهش گفتم چیزی شده ؟!

 

گفت : یه شخصی اومده بود جلوی درگفت من رضا هستم ،

 

همسرتون منو فرستاده اومدم دخترتونو ببینم ،

 

برای چند لحظه اومد اتاق بچه نگاهی بهش کرد و

 

یه دستی روی سرش کشید و گفت :

 

به آقاتون بگید مشکلش حل شد و رفت .

 

بعد از اینکه برگشتم اتاق بچه دیدم ایستاده رو جفت پاهاش داره راه میره !!!

 

این آقا کی بود فرستادی ؟!

 

وقتی رفتم جلوی در رفته بود …

 

الســلام علیـک یاعـلی بن موسـی الرضـا « ع »

 

تصویر مرتبط
 
[ سه شنبه 9 آذر 1395برچسب:, ] [ 20:54 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]
یک هفته بود کارتهای عروسی روی میز بودند
 
هنوز تصمیم نگرفته بود چه کسانی را دعوت کند
 
لیست مهمان ها و کارهای عروسی ذهنش را پر کرده بود ...
 
برای عروس مهم بود كه چه كسانی حتما در عروسی اش باشند
 
از اينكه فلانی سفر بود و به عروسی نمي رسيد خیلی خیلی دلخور بود
 
کاش می آمد ...
 
خيلی از كارت ها مخصوص بودند.
 
مثلا فلان دوست و فلان رئيس ...
 
خودشکارتها را می برد با همسرش! 
 
سفارش هم ميكرد كه حتما بيايند
 
اگر نیایید دلخور میشوم
 
دلش مي خواست عروسی اش بهترين باشد. 
 
همه باشند و خوش بگذرانند
 
تدارک هم ديده بود
 
آهنگ و ارکست هم حتما بايد باشند ، 
 
خوش نمی گذرد بدون آنها ...
 
بهترین تالار شهر را آذین بسته ام 
 
چند تا از دوستانم که خوب میرقصند حتما باید باشند تا مجلس گرم شود
 
آخر شوخی نبود که شب عروسی بود
 
همان شبی که هزار شب نمیشود
 
همان شبی که همه به هم محرمند
 
همان شبی که وقتی عروس بله میگوید به تمام مردان شهر محرم میشود
 
این را از فیلم هایی که در فضای سبز داخل شهر میگیرند فهمیدم
 
همان شبی که فراموش میشود عالم محضر خداست
 
آهان یادم آمد 
 
این تالار محضر خدا نیست تا می توانید معصیت کنید
 
همان شبی که داماد هم آرایش میکند. 
 
همه و همه آمدند حتی 7پشت غریبه
 
امــــــا ...
 
کاش امام زمانمان "عج" بودحق پدری دارد بر ما ...
 
مگر می شود او نباشد ؟!
 
مگر میشود شب عروسی دختر، پدر نیاید ؟!
 
آخه امامان پدر معنوی ما هستن
 
عروس برایش كارت دعوت نفرستاده بود
 
و اصلا منتظرش که هیچ 
 
حتی به فکرش هم نبود ... 
 
اما آقا آمده بود.
 
به تالار كه رسيد سر در تالار نوشته بودند :
 
(ورود امـام زمــان"عج" اكيـــــدا ممنـــــوع!)
 
دورترها ايستاد و گفت :
 
دخترم عروسيت مبارک!
 
ولی اي كاش كاری ميكردی تا من هم می توانستم بيایم ...
 
دخترم من آمدم اما ...

 
[ شنبه 20 شهريور 1395برچسب:, ] [ 10:46 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

به ما گفتن : باید بازی کنید !

گفتیم : حالا با کی ؟!!!

گفتن : با تیم دنیا...

تا خواستیم بپرسیم بازی چی آخه ؟!

سوت آغاز بازی رو زدن !

فقط فهمیدیم خدا تو تیم ماست...

بازی شروع شد و دنیا پشت سر هم به ما گل میزد...!

ولی نمیدونم چرا هر وقت به نتیجه نگاه میکردم امتیاز ها برابر بود !

تو همین فکر بودم که خدا زد پشتم و خندید و گفت:

نگران نباش تو وقت اضافه میبریم تو بازی خودتو کن.

گفتم : آخه چطوری ؟!!!

بازم خندید و گفت : خیلی ساده !!!

فقط پاس بده به من !

باقیش با من...

عاشقتم خدااااا

 

[ چهار شنبه 16 تير 1395برچسب:, ] [ 1:57 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

یادمان باشد ، زود دیر می شود

 

پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودک را در آغوش داشت

 

با سرعت وارد بیمارستان شد

 

و به پرستار گفت :

 

خواهش می کنم به داد این بچه برسید.

 

بچه ماشین بهش زد و فرار کرد.

 

پرستار:

 

این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پرداخت کنید.

پیرمرد:

 

اما من پولی ندارم پدر و مادر این بچه رو هم نمی شناسم.

 

خواهش می کنم عملش کنید من پول و تا شب براتون میارم…

پرستار:

 

با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید.


اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیندازد گفت:

 

این قانون بیمارستانه.

 

باید پول قبل از عمل پرداخت بشه.

صبح روز بعد...

 

همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروزش می اندیشید.

 

 

[ دو شنبه 3 خرداد 1395برچسب:, ] [ 10:2 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

وقتی آن دختر مانتویی میخرد که استین هایش حریر است...
من عاشق پوشیدن ساق دست هایم هستم!


وقتی آن دختر موهایش را به هزار رنگ در می آورد و از زیر شالش پریشان می کند...
من روسری ام را لبنانی می بندم!


وقتی آن دختر برای جلوه برجستگی های بدنش، جلوی مانتو اش را باز می گذارد...
من مانتویی میپوشم که وقارم را حفظ کند!


وقتی آن دختر ساق پایش را با ساپورت بیرون می اندازد...
من برای نجابتی که باید در وجودم باشد لباس مناسب می پوشم!


وقتی آن دختر با آرایشی غلیظ و لب های پروتز کرده بیرون می آید...
من صورتی معصوم ، ساده و مهربانی دارم!


وقتی آن دختر پاتوقش پارتی ها و مهمانی های مختلط است...
من به گلزار شهدای گمنام میروم و آرامش میگیرم!


وقتی آن دختر با مردان نامحرم در حال خوشگذرانی و گناه است...
من همه ی عشقم برای همسرم است!


وقتی آن دختر برای به روز بودن هر لباسی رو می پوشد...
من چادری مشکی و با وقار بر سر دارم!


وقتی آن دختر خود را دآف خطاب می کند...
من میخواهم خانوم باشم !

 

[ شنبه 26 دی 1394برچسب:, ] [ 19:40 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

شما ﺧﺎﻧﻢ ﺧﻮﺵ ﺗﯿﭙﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ خیابون ﻣﻨﻮ ﭼﭗ ﭼﭗ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﯽ !

 

ﺑﺒﯿﻦ ﻋﺰﯾﺰﻡ ...

 

ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﻣﻦ ﮐﻪ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮَﻣﻪ ﻋﻘﻠﻢ ﻧﻤﯿﺮﺳﻪ ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﺑﺎ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﻭ ﺁﺯﺍﺩ ﺗﺮِه !

 

ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭﻡ ﮐﻮﻟﺮ ﮔﺎﺯﯼ ﺭوشنه ...

 

ﺧﯿﻠﯽ ﻫﻢ ﮔﺮﻣﻪ !!!

 

ﻻﮎ ِ ﻗﺮﻣﺰ ﻧﻤﯿﺰﻧﻢ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯽ ﺳﺮ ﺩﺭ ﻧﻤﯿﺎﺭﻡ ﻻﮎ ﭼﯽ ﭼﯿﻪ ﻫﺎ !

 

ﺑﯿﺎ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺑﺒﯿﻦ ﻫﺮ ﺭﻧﮕﯽ ﻻﮎ ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺩﺍﺭﻡ !

 

ﺧﻮﺑﻢ ﺑﻠﺪﻡ ﺑﺰﻧﻢ ...

 

ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﻪ ،

 

ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﺎﻧﺘﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭ ﺗَﻨَﻤﻪ ﺯﺷﺘﻪ !

 

ﻧوچ !!!

 

ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﭘﻮﻝ ﻣﺎﻧﺘﻮﻣﻮ ﺩﺍﺩﻡ !

 

ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﻧﻤﯿﺑﯿﻨﯿﺶ ﺣﺎﻻ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﻫﯿﭽﯽ ...

 

ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﺸﮑﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﮔﺮﻭﻥ ﺷﺪﻩ ؟!

 

ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺘﺎﺏ ﮐﻨﯽ ﺳﺮ ﻧﮑﺮﺩﻧﺶ ﺑﻪ ﺻﺮﻓﻪ ﺗﺮﻩ ...!

 

ﺍﮔﻪ ﺷﻤﺎ ﺷﺎﻝ ﻣﯿﺨﺮﯼ 5 تومن

 

ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺎﻝ ﺑﺨﺮﻡ n ﺗﻮﻣﻦ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭ ﻭﺣﺮﺍﺭﺕ ﺗﺎﺑﺴﺘﻮﻥ ﭼﺮﻭﮎ ﻧﺸﻪ !

 

ﮐﻪ ﺑﺎﻓﺘﺶ ﺟﻮﺭﯼ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﻟﺒﻪ ﺍﺵ ﺩﺭﺳﺖ ﻭﺍﯾﺴﻪ ...!

 

ﺑﺒﯿﻦ ﻣﻨﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﻭ ﮐﯿﻒ ﻭ ﮐﻔﺶ ﻗﺮﻣﺰﻡ ﺑﺎ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﻭﺷﻠﻮﺍﺭ ﺳﻔﯿﺪ ﺳﺖ ﮐﻨﻢ

 

ﻭ ﺑﺎ ﻏﺭﻭﺭِ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺭمو ...

 

ﺍﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﻦ ﺭﻭﯼ ﺩﻟﻢ ﭘﺎ ﺑﺬﺍﺭﻡ

 

ﻭ ﯾﻪ " ﺧﺎﻧﻢ ﭼﺎﺩﺭﯼ" ﺑﺎﺷﻢ ...

 

ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﭼﺎﺩﺭﻡ ﺑﺎﺷﻢ

 

چون بهم ثابت شده ک هرچی تنگتر بپوشم بالاتر نیستم ...

 

بلکه کالاترم ...

 

چون یادگرفتم جنس ارزون مشتری زیاد داره .

 

آره ، اینجوریاس ...

 

من حافظ امانت مادرم ، زهرا هستم .

 

دعاکنید امانتدار خوبی باشم .

 

[ شنبه 26 دی 1394برچسب:, ] [ 19:27 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

نادرترین پروانه دنیا

 

که دربرابردشمنانش خودش را به شکل افعی درمیاورد.

 

(سبحان الله )

 

هَٰذَا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِي مَاذَا خَلَقَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ ۚ بَلِ الظَّالِمُونَ فِي ضَلَالٍ مُبِين.ٍ

 

این پروانه مقلد با نام علمی Dynastor darius

 

که بومی جنگل‌های بارانی آمریکای مرکزی است

 

با تقلید از مارها و شبیه کردن خود به این جانداران ترسناک ،

 

جانش را از گزند شکارچیان حفظ می‌کند.

روش کار این پروانه به این صورت است
 
 
که زمانیکه به دور خود پیله تنیده است
 
 
تا مراحل رشدش تکمیل شود
 
 
و عملا از هر لحاظ موجودی بی‌دفاع محسوب می‌شود
 
 
پیله‌اش کاملا شبیه به سر مارهای سمی شده
 
 
و اکثر مهاجمین را از خود دور نگه می‌دارد.

شما را به دیدن این شگفتی طبیعت دعوت می‌کنیم

 

اما نترسید، شما با یک پیله پروانه طرف هستید،

 

هر چند بدون شک در نگاه اول حس می‌کنید که با یک مار روبه‌ رو شده‌اید.

 

وقتی پروانه ای افعی می شود + عکس
 
 
وقتی پروانه ای افعی می شود + عکس
 
 
وقتی پروانه ای افعی می شود + عکس
 
 
وقتی پروانه ای افعی می شود + عکس
[ شنبه 26 دی 1394برچسب:, ] [ 18:54 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم،

 

اونجا شده بود خونه گناه و معصيت...

 

دیگه توضیحش باخودتون....

 

شب عاشورا بودهرچي زنگ زدم به رفيقام، هيچکدوم در دسترس نبودند

 

نه نماز، نه هیئت، نه پیراهن مشکی هيچي

 

ميگفتم اينارو همش آخوندا درآوردند، دو تا عرب با هم دعواشون شده به ما چه

 

ماشينو برداشتم برم يه سرکي، چي بهش ميگن؟ گشتي بزنم

 

تو راه که ميرفتم يه خانمي را ديدم،

 

خانم چادري وسنگینی بود کنارخیابون منتظرتاکسی بود

 

خلاصه اومدم جلو و سوار ماشينش کردم

 

یه دفعه یه فکری مثل برق تو ذهنم جرقه زد

 

بله شیطان خوب بلده کجا وارد بشه ازچندتا خیابون عبورکردم

 

و رسیدم به میدون و رفتم سمت خونه مجردیمون

 

خانمه که دید مسیری که اون گفته بود نمیرم گفت نگهدار

 

منم سرعتو بیشترکردمو هرچی جیغ ودادمیزد توجه نمیکردم

 

شانس آوردم درهای ماشین قفل مرکزی داشت وگرنه خودشومینداخت پایین

 

خلاصه، بردمش توي اون خانه ي مجردي

 

اينم مثل بيد ميلرزيد و گريه ميکرد و ميگفت بابا مگه تو غيرت نداري؟

 

آخه شب عاشوراست !

 

بيا به خاطر امام حسين حيا کن

 

گفتم برو بابا امام حسين کيه ؟

 

اينارو آخوندا درآوردند، اين عربها با هم دعواشون شده به ما ربطي نداره

 

خانومه که دیگه امیدی به نجات نداشت با گريه گفتش که:

 

خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حيا کن!!!

 

من اين کاره نيستم، من داشتم ميرفتم مجلس عزای سیداشهداعزیز فاطمه

 

گفتم من فاطمه زهرا هم نميشناسم،

 

من فقط يه چيز ميشناسم: جواني، جواني کردن

 

اينارو هم هيچ حاليم نيست

 

من اینقدرغرق تواین کاراشدم مطمئنم جهنم ميرم

 

پس دیگه آب که ازسرگذشت چه یک وجب چه صد وجب

 

خانمه که ازترس صداش میلرزید

 

باهمون صدای لرزان گفت:

 

تو ازخداوعذاب جهنم نمیترسی درسته ولی لات که هستي،

 

غيرت لاتي داري يا نه؟من شنیدم لاتها اهل لوتی گری ومردونگی هستن

 

_ خودت داري ميگي من زمين تا آسمون پر گناهم ،

 

اين همه گناه کردي،

 

بيا امشب رو مردونگي کن به حرمت مادرم زهرای مظلومه گناه نکن،

 

اگه دستتو مادرم زهرا نگرفت برو هرکاري دلت ميخواد بکن

 

آقا من که شهوت جلوچشاموگرفته بود هیچی حالیم نمیشد

 

اما با شنیدن کلمه زهرای مظلومه

 

که باصدای لرزان و همراه با گریه اون زن همراه بود تنم لرزید

 

آقا یه لحظه بدنم یخ کرد غيرتي شدم

 

لباسامو پوشيدم و گفتم:

 

يالا چادرو سرت کن ببينم،

 

امشب ميخوام تو عمرم براي اولين بار به حضرت زهرا اعتماد کنم

 

ببينم اين حضرت زهرا ميخواد چيکار کنه مارو... يالا

 

سوار ماشينش کردم

 

و اومدم نزديک حسينيه اي که ميخواست بره پياده اش کردم

 

از ماشين که پياده شد داشت گريه ميکرد

 

همينجور که گريه ميکرد و درو زد به هم و رفت

 

اومدم تو خونه و حالا ضد حال خورديم و حالم خوب نبود داشتم

 

حرفهای خانومه رو که مثل پتک توسرم میخورد توذهنم مرورمیکردم

 

تو راه که داشتم ميبردمش تا دم حسينيه،

 

هي گريه ميکرد و با خودش حرف ميزد،

 

منم ميشنيدم چي ميگه

 

اما داشت به من ميگفت

 

ميگفت: اين گناه که ميکني سيلي به صورت مهدي ميزني،

 

آخه چرا اينقدر حضرت مهدي رو کتک ميزني،

 

مگه نميدوني ما شيعه ايم، امام زمان دلش ازدست ما ميگيره،

 

اينارو ميگفت و منم رانندگي ميکردم....

 

واردخونه شدم

 

ديدم مادرم، پدرم، خواهرام، داداشام اينا همه رفتند هیئت

 

تو خانواده مون فقط لات من بودم

 

تلويزيونو که روشن کردم ديدم به صورت آنلاين کربلا را نشون ميده

 

صفحه ي تلويزيون دو تکه شده،

 

تکه ي راستش خود بين الحرمين و گاهي ضريحو نشون ميده ،

 

تکه دومش، قسمت دوم صفحه ي تلويزيون يه تعزيه و شبيه خوني نشون ميداد،

 

يه مشت عرب با لباس عربي، خشن، با چفیه هاي قرمز،

 

يه مشت بچه ها با لباس عربي سبز،

 

اينارو با تازيانه ميزدند و رو خاکها ميکشوندند

 

من که تو عمرم گريه نکرده بودم، ياد حرف اين دختره افتادم گفتم

 

وااااااي يه عمره دارم تازيانه به مهدي ميزنم

 

پاي تلويزيون دلم شکست، گفتم یازهرای مظلومه دست منو بگير

 

یازهرا يه عمره دارم گناه ميکنم، دست منو بگير

 

من ميتونستم گناه کنم، اما به تو اعتماد کردم.

 

کسي تو خونه نبود،

 

ديگه هرچي دوست داشتم گريه کردم توسروصورت خودم میزدم

 

گريه هاي چند ساله که بغض شده بود،

 

گريه ميکردم، داد ميزدم، عربده ميکشيدم، خجالت که نميکشيدم

 

چون کسي نبودیه حس عجیبی بهم دوست داده بود

 

که توی همه عمرم تجربه نکرده بودم احساس میکردم

 

سبک شدم احساس میکردم تازه متولدشدم....

 

نیمه شب بود، باصدای بازشدن قفل در ازخواب بیدارشدم

 

همون پای تلویزیون خوابم برده بود

 

پدر و مادرم از حسينيه آمدند

 

تا مادرم درو باز کرد، وارد شد تو خونه، تا نگاه به من کرد

 

(اسمم رضاست)،

 

يه نگاه به من کرد گفت:

 

رضا جان حالت خوبه ؟

 

چراچشمات قرمزه

 

چرا صورتت

 

گفتم چیزی نیست

 

گفت صدات چرا گرفته

 

همه نگران بودن دورموگرفته بودن

 

گفتم چیزی نیست امشب برا امام حسین عزاداری کردم

 

همه ازتعجب مات مونده بودن

 

مادرم گریه میکرد وخداروشکر میکردمی

 

گفت ممنونم خداکه دعاهای منومستجاب کردی و.....

 

افتادم به پای پدر و مادرم، گريه....

 

تورو به حق اين شب عاشورا منو ببخشید

 

من اشتباه کردم

 

بابام گريه میکرد مادرم گريه میکرد خواهر و برادرام....

 

صبح عاشورا، زنجير و برداشتم و پيرهن مشکي رو پوشيدم

 

و رفتم سمت حسینیه محلمون

 

تو حسينيه که رفتم، ميشناختند، ميدونستند من هيچوقت اينجاها نميومدم

 

همه یه جوری نگام میکردن

 

سرپرست هيئت آدم مسنیه

 

آمد و پيشونيمو بوسيد و بغلم کرد و گفت رضاجان خوش آمدي،

 

منت سر ما گذاشتي منم خجالت میکشیدم

 

آخه یه عمر باعث اذیت و آزارمردم اون محله بودم...

 

رفتم تودسته و هي زنجير ميزدم

 

و به ياد اون سيلي هايي که به مهدي زده بودم گريه ميکردم

 

هي زنجير ميزدم به ياد کتکايي که با گناهانم به امام زمان زدم گريه ميکردم

 

جلسه که تمام شد، نهارو که خورديم، سرپرست هيئت منو صدا زد

 

گفت: رضاجان میای کربلا؟ گفتم: کربلا؟!! من؟!!! من پول ندارم!!!

 

گفت نوکرتم، پول یعنی چی؟ خودم میبرمت

 

هنوز ماه صفر تموم نشده بود دیدم بین الحرمینم

 

زدم تو صورتم گفتم حسین جان میخوای با دل من چکار کنی؟

 

زهراجان من یه شب تو عمرم به تو اعتماد کردم، کربلاییم کردی؟

 

بی بی جان من یه عمرزیربارگناه مرده بودم توزنده ام کردی؟

 

اومدم ضریح آقا رو گرفتم، ضریح امام حسینو، گریه کردم.

 

داد میزدم، حسین جان، حسین جان،

 

دستمو بگیر حسین جان، پسر فاطمه دستمو بگیر،

 

نگذار برگردم دوباره نذاردوباره راهموگم کنم.....

 

سرپرست هیئت کاروان زیارتی داره داره، مکه مدینه میبره.

 

یه روز تو مسجدمنو دید صدام زد

 

رضاجان میای به عنوان خدمه بریم مدینه،

 

گفت همه کاراش با من، من یکی از خدمه هام مریض شده

 

خلاصه آقا چندروزه ویزای مارو گرفت،

 

یه وقت دیدیم ای بابا سال تمام نشده تو

 

خلاصه آقا چندروزه ویزای مارو گرفت،

 

یه وقت دیدیم ای بابا سال تمام نشده تو قبرستان بقیع،

 

پای برهنه، دنبال قبر گمشده ی زهرا دارم میگردم

 

گریه کردم: زهرا جان، بی بی جان، با دل من میخوای چکار کنی؟

 

من یه شب به تو اعتماد کردم هم کربلاییم کردی هم حاجی!!!

 

خلاصه دیگه شغل پیدا کردمو اهل کاروزحمت شده بودم

 

رفیقای اون چنینی را گذاشته بودم کنار و آبرو پیدا کردم

 

یه مدتی، دو سالی گذشت

 

همه ماجرا یه طرف، این یه قصه که میخوام بگم یه طرف

 

مادر ما گفت:

 

رضاجان حالا که کار داری، زندگی داری، حاجی هم شدی،

 

مکه هم رفتی، کربلایی هم شدی، نوکر امام حسین هم شدی، آبرو پیدا کردی،

 

اجازه میدی بریم برات خواستگاری؟

 

گفتم هرچی نظرشماست مادر،من روحرف شماحرف نمیزنم

 

رفتند گفتند یه دختری پیدا کردیم خیلی دختر مومنه و خوبیه

 

خلاصه رفتیم خواستگاری

 

پدر دختر تحقیقاتشو کرده بود.

 

منو برد توی یه اتاق و درو بست و گفت:

 

ببین پسر من میدونم کی هستی

 

اما دو سه ساله نوکر ابی عبدالله شدی.

 

میدونم چه کارها و چه جنایات و .... همه ی اینارو میدونم،

 

ولی من یه خواهش دارم،

 

چون با حسین آشتی کردی دخترمو بهت میدم نوکرتم هستم.

 

فقط جان ابی عبدالله از حسین جدا نشو. همین طوری بمون.

 

من کاری با گذشته هات ندارم. من حالاتو میخرم. من حالا نوکرتم.

 

منم بغلش کردم پدر عروس خانم را، گفتم دعا کنید ما نوکر بمونیم.

 

گفت از طرف من هیچ مانعی نداره،

 

دیگه عروس خانم باید بپسنده و خودتون میدونید

 

گفتند عروس خانم چای بیارند. ما هم نشسته بودیم.

 

پدرمون، خواهرمون، مادرمون، اینها همه،

 

مادرش، خاله اش، عمه اش، مهمونی خواستگاری بود دیگه

 

عروس خانم وقتی باسینی چای وارد شدیه نگاه به من کرد،

 

یه وقت گفت:

 

یا زهرا!!!!!

 

سینی از دستش ول شد و گریه و از سالن نرفته خورد روی زمین...

 

مادرش، خاله اش، مادر من، خواهر ما رفتند زیر بغلشو گرفتند و بردنش توی اتاق

 

من دیدم فقط صدای شیون از اتاق بلنده

 

همه فقط یک کلمه میگن: یا زهرا!!!

 

منم دلم مثل سیر و سرکه میجوشید، چه خبره !

 

مادرمو صدا زدم، گفتم مادر چیه؟

 

گفت مادر میدونی این عروس خانم چی میگه ؟

 

گفتم چی میگه؟

 

گفت: مادر میگه که....

 

دیشب خواب دیدم حضرت زهرا اومده به خواب من،

 

عکس این پسر شمارو نشونم داده،

 

گفته این تازگیا با حسین من رفیق شده....

 

به خاطر من ردش نکن

 

مادر دیشب حضرت زهرا سفارشتو کرده....

 

به خدا جوونا اگر رفاقت کنید، اعتماد کنید،

 

اهل بیت آبروتون میده، دنیاتون میده، آخرتتون میده

 

ای آبرودار آبرویم را بخر٬ جان زهرا از گناهم درگذر...

 

یازهرا...

 

اگه اشک تو چشات حلقه زد

 

به عشق آقا بگو یاحسین

 

برای منم دعاکن

 

[ جمعه 29 آبان 1394برچسب:, ] [ 11:12 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

توکل بر خدایت کن , کفایت میکند حتما

 

اگر خالص شوی با او , صدایت میکند حتما

 

خطا گر میروی گاهی , به خلوت توبه کن با او

 

گناهت ساده میبخشد , رهایت میکند حتما

 

به لطفش شک نکن گاهی , اگر دنیا حقیرت کرد

 

تو رسم بندگی آموز , حمایت میکند حتما

 

اگر غمگین اگر شادی , خدایی را پرستش کن

 

که هر دم بهترینها را , عطایت میکند حتما

 

 

[ جمعه 22 آبان 1394برچسب:, ] [ 19:6 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]


یکی از بچه های تفحص اصفهان میگفت:

 

ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺩﺭﺧﻮﻧﻪ ﯼ خانواده ﺷﻬﯿﺪ،

 

ﺧﺒﺮ ﺑﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﯿﺎیید ﺍﺳﺘﺨﻮﻧـﻬﺎﯼ ﺷﻬﯿﺪﺗﻮﻥ رو ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ.

 

ﻣﯽﮔﻔﺖ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺩﺭ ﺯﺩﯾﻢ.

 

ﺩﺧﺘﺮ خانمی ﺍﻭﻣﺪ ﺩﺭ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩ.

 

ﮔﻔﺘﻢ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺷخص ﭼﻪ ﻧﺴﺒﺘﯽ ﺩﺍﺭﯼ؟

 

ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺑﺎﻣﻪ.

 

مگه ﭼﯽ ﺷﺪﻩ؟

 

ﮔﻔﺘﻢ: ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺷﻮ ﭘﯿﺪﺍﮐﺮﺩﻥ، میﺧﻮﺍﻥ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻇﻬﺮ ﺑﯿﺎﺭﻥ.

 

ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﺮﯾﻪ افتاد،

 

ﮔﻔﺖ : ﯾﻪ ﺧﻮﺍﻫشی ﺩﺍﺭﻡ، ﺭﺩ ﻧﮑﻨﯿﺪ.

 

ﮔﻔﺖ: ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﺍﻭﻣﺪﻩ، ﻇﻬﺮ پنج شنبه ﻧﯿﺎﺭﯾﺪﺵ، ﺷﺐ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﻭ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ.

 

ﺷﺐ ﺷﺪ، ﻫﻤﻮﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﺪﻧﻈﺮ، ﺗﺎﺑﻮﺕ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﺨﻮﻥﻫﺎ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺑﺒﺮﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺁﺩﺭﺱ.

 

ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﮐﻮﭼﻪ ﺭﻭ ﭼﺮﺍﻍ ﺯﺩﻥ ، ﺭﯾﺴﻪﮐﺸﯿﺪﻥ، ﺷﻠﻮﻏﻪ، ﻣﯿﺎﻥ ﻣﯽ ﺭﻥ !!!

 

ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺟﻠﻮ ﮔﻔﺘﯿﻢ : ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﻪ ﺧﺒﺮﻩ؟

 

ﮔﻔﺘﻦ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﯾــﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﺳﺖ !!!

 

ﻣیگه ﺗﺎ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ، ﺩﯾﺪﯾﻢ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﺩﻭﯾﺪ ﺗـﻮﮐﻮﭼﻪ، ﮔﻔﺖ:

 

ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﻧﺒﺮﯾـﺪ، ﻣﻦ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﻋﻘﺪ من باشه.

 

ﻣﻦ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﮔﺮﻓﺘﻢ، ﺑﺎﺑﺎﻡُ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ !

 

ﺑﺎﺑﺎﺷﻮ ﺑﺮﺩﯾﻢ، ﭼﻬﺎﺭتا اﺳﺘﺨﻮﻥ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﮐﻨﺎﺭﺳﻔﺮﻩ ﯼ ﻋﻘﺪ.

 

استخوان دست باباشو برداشت کشید روی سرش گفت :

 

بابا جون، ببین دخترت عروس شده.

 

با اجازه پدرم، بله.....

 

[ جمعه 22 آبان 1394برچسب:, ] [ 18:56 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

 

از تل زینبیه که وارد حرم حضرت سیدالشهدا علیه السلام میشوی

 

اول باید قبر "ابراهیم مجاب" را زیارت کنی

 

ابراهیم مجاب کيست؟:

 

ابراهیم پدر و مادری داشت پیر و فرتوت

 

هر هفته شبهای جمعه به رسم ادب ،

 

یکی از آنان را (به نوبت) بر دوش خود به زیارت امام حسین علیه السلام میبرد.

 

اگر چه در این راه بسيار اذیت میشد

 

این شب جمعه موصوف پدر را به زیارت برد

 

اما در بازگشت مادرش به او گفت :

 

ابراهیم پسرم به دلم برات شده که هفته دیگر در دنیا نخواهم بود ،

 

بیا و مرا هم همین هفته به زیارت مولا و آقايم امام حسین علیه السلام ببر.

 

و ابراهیم که از شدت درد کمر رنج میبرد به رسم ادب مادر را بر دوش گرفته

 

و راهی حرم میشود

 

و در مسیر از شدت درد به نجوای با امام مشغول میشود که :

 

آقا آیا این خدمت را از من قبول میکنی؟

 

آیا اين خدمت جبران گوشه ای از زحمات مادرم خواهد بود؟

 

آیا...؟

 

و مادرش نیز آرام بر دوش ابراهیم

 

و در بیخ گوش فرزند اینگونه با خدای خویش راز میگوید که :

 

"الهی امام حسین جواب این زحمت و خوبی تورا بدهد مادر"

 

ابراهیم مادر بر دوش وارد حرم شده

 

و در مقابل مضجع شریف عزیز دل فاطمه سلام الله علیهما میگوید:

 

"السلام علیک یا ابا عبدالله"

 

اما همه آنهایی که در حرم بودند به گوش خود می شنوند

 

که از داخل ضریح مطهر صدایی بس دل نواز پاسخ میگوید:

 

"و علیک السلام یا ابراهیم"

 

از این پس برخی علما و بزرگان و مردم در حرم به انتظار ابراهیم مينشستند

 

تا وارد شده و سلام دهد و جواب امام را بشنوند

 

و به همین او را ابراهیم مجاب (یعنی اجابت شده از سوی أقا) ناميدند

 

سالها بعد هم که ابراهیم از دنیا رفت

 

به هدایت امام حسین علیه السلام در محل فعلی به خاک سپرده شد

 

و اينک هرکس از تل زینبیه وارد حرم شود

 

لاجرم ۲ بار ابراهیم را زیارت خواهد کرد.

 

[ پنج شنبه 21 آبان 1394برچسب:, ] [ 11:33 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

ميدانيد که يک مُرده چه احساسي دارد؟!

اين قصه را تا انتها بخوانيد...

گفتند:"ما تا قبر نگهبان تو هستيم"

گفتم:"من که نَمُردَم من هنوز زنده هستم چرامرا به قبر ميبريد وِلم کنيد!!

من هنوز حس ميکنم و حرف ميزنم و ميبينم پس هنوز زنده ام!

با لبخندي جوابم را دادند وگفتند:"

عجيب هستيد شما انسانها فکر ميکنيد که مرگ پايان زندگي ست

و نميدانيد که شما فقط خوابي کوتاه ميديديد

و آن خواب وقتي ميميريد تمام ميشود"

آنها هنوز مرا به سوي قبر ميکشند در راه مردم را ميبينم

گريه ميکنند و ميخندند وفرياد ميزنند

و هر کس مثل من دو نگهبان همراهشه!

ازشون پرسيدم چرا اينکار را ميکنند؟؟

گفتند:"اين مردم مسير خودشان را ميدانند آنهايي که به راه کج رفته بودند "

حرفش را با ترس قطع کردم:

"يعني به جهنم ميروند!!!! "

گفتند:"بله"

و ادامه دادند"

و کساني که ميخندند اهل بهشتند"

به سرعت گفتم:"

مرا به کجا ميبرند؟؟؟؟ "

گفتند:" تو کمي درست راه ميرفتي و کمي اشتباه..

گاهي توبه ميکردي و روز بعد معصيت؛

حتى با خودت هم رو راست نبودي و به اين شکل گم شدي

"حرفشان را دوباره با ترس قطع کردم:"

يعني چي!؟!؟

يعني من به جهنم ميرم؟؟؟ "

گفتند:"رحمت خدا وسعت دارد و سفر طولانيست"

دور و برم را با ترس نگاه ميکردم و در يک آن خانواده ام را ديدم،

پدرم و عمويم و برادرانم و فاميلهايم را!!

آنها مرا در صندوقي گذاشته و حمل ميکردند...

به سوي آنها دويدم و

گفتم: "برايم دعا کنيد"

ولي هيچکي جوابم را نداد. بعضيهاشان گريه ميکردند و بعضي ديگر ناراحت....

رفتم پيش برادرم گفتم:

"حواست به دنيا باشه؛ تا فتنه اش چشمات رو کور نکنه"

آرزو کردم که اي کاش صدايم را ميشنيد آنها مرا به زحمت در قبر گذاشتند

و بر روي جسدم خواباندند؛

پدرم را ديدم که بر رويم خاک ميريخت؛

و برادرهايم که همين کار را ميکردند...

من همه مردم را ميديدم که بر رويم خاک ميريختند

آرزو کردم که اي کاش جاي آنها در دنيا بودم و توبه ميکردم

نشستم و فرياد کشيدم :

"اي مردم حواستان باشد که دنيا گولتان نزند "

اي کاش نماز صبح را خوانده بودم

اي کاش نماز قيام را خوانده بودم

اي کاش دعا کرده بودم که خداوند هدايتم کند و توبه ميکردم و گريه...

و روزانه توبه امرا تجديد ميکردم و گناهانم را تکرار نميکردم...

مسبب نميشدم...

سنگدل نميبودم...

معصيت نميکردم...

و براي اين مردم دعا ميکردم...

و معصيت نميکردم...

و معصيت نميکردم...

و معصيت نميکردم...

 

 

[ پنج شنبه 21 آبان 1394برچسب:, ] [ 11:18 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﮒ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :

 

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﺳﺖ .

 

ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ :

 

ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻧﯿﺴﺘﻢ !

 

ﻣﺮﮒ ﮔﻔﺖ :

 

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺳﻢ ﺗﻮ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﻟﯿﺴﺖ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ...

 

ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ :

 

ﺧب ، ﭘﺲ ﺑﯿﺎ ﺑﺸﯿﻦ ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺎﻫﻢ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﯼ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ .

 

ﻣﺮﮒ ﮔﻔﺖ :

 

" ﺣﺘﻤﺎ ."

 

ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﻗﻬﻮﻩ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﻭ ﭼﻨﺪ ﻗﺮﺹ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﯾﺨﺖ ...

 

ﻣﺮﮒ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﻋﻤﯿﻘﯽ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ ...

 

ﻣﺮﺩ ﻟﯿﺴﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ

 

ﻭ ﺍﺳﻢ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﻟﯿﺴﺖ ﺣﺬﻑ ﮐﺮﺩ

 

ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻟﯿﺴﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ .

 

هنگامی ﮐﻪ ﻣﺮﮒ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ :

 

ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻮﺩﯼ ،

 

ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺧﺮ ﻟﯿﺴﺖ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ .

 

ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺗﻮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ،

 

ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺨﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﯽ ،

 

ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﺮﺩ ...

 

ﮐﻼﻍ ﻭﻃﻮﻃﯽ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺯﺷﺖ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺷﺪﻧﺪ .

 

ﻃﻮﻃﯽ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﺪ

 

ﺍﻣﺎ ﮐﻼﻍ ﺭﺍﺿﯽ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺭﺿﺎﯼ ﺧﺪﺍ ،

 

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻃﻮﻃﯽ ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﺍﺳﺖ

 

ﻭ ﮐﻼﻍ ﺁﺯﺍﺩ ...

 

ﭘﺸﺖ ﻫﺮ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺍﯼ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﻫﺮﮔز ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸﻮﯼ !

 

ﭘﺲ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﻧﮕو :

 

ﭼﺮﺍﺍﺍﺍﺍ ؟؟؟!!!

 

دل عزراییل برای چه کسانی سوخته است؟

[ شنبه 3 مرداد 1394برچسب:, ] [ 20:37 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

بزرگی گفت : وابسته به خدا شويد .

 

پرسيدم : چه جوري ؟

 

گفت : چه جوري وابسته به يه نفر ميشي ؟

 

گفتم : وقتي زياد باهاش حرف مي زنم

 

زياد ميرم و ميام .

 

گفت : آفرين .

 

زياد با خدا حرف بزن

 

زياد با خدا رفت و آمد كن ...!

 

بزرگی میگفت:

 

وقتی دلت با خداست،

 

بگذار هر كس ميخواهد دلت را بشكند...

 

وقتی توكلت با خداست،

 

بگذار هر چقدر ميخواهند با تو بی انصافی كنند...

 

وقتی اميدت با خداست،

 

بگذار هر چقدر ميخواهند نا اميدت كنند...

 

وقتی يارت خداست،

 

بگذار هر چقدر ميخواهند نارفيق شوند...

 

هميشه با خدا بمان.

 

چترِ پروردگار، بزرگترين چترِ دنياست...

 

تصاویر زیبا و رمانتیک از چتر و انسان ،چتر،انسان و چتر،عکس چتر،عکس چتر و انسان،تصاویر زیبای چتر و باران،باران و چتر،عکس های رویایی چتر،زیباترین چتر،چتر زیبا

[ پنج شنبه 1 مرداد 1394برچسب:, ] [ 10:45 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

مردی بود قرآن میخواند و معنی قرآن را نمیفهمید.

 

دخترکوچکش از او پرسید :

 

چه فایده ای دارد قرآن میخوانی بدون اینکه معنی آن رابفهمی ؟!

 

پدر گفت : 

 

سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور.

 

دختر گفت : 

 

غیر ممکن است که آب درسبد باقی بماند.

 

پدر گفت : 

 

امتحان کن دخترم !

 

دختر سبدی که درآن زغال میگذاشتند گرفت و رفت به طرف دریا و امتحان کرد 

 

سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید 

 

ولی همه آبها از سبد ریخت و هیچ آبی در سبد باقی نماند.

 

پس به پدرش گفت که هیچ فایده ای ندارد.

 

پدرش گفت :

 

دوباره امتحان کن دخترکم !

 

دختر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد.

 

برای بار سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت :

 

که غیر ممکن است ...

 

پس پدر به او گفت :

 

سبد قبلا چطور بود ؟!

 

اینجا بود که دخترک متوجه شد و به پدرش گفت : 

 

بله پدر قبلا سبد از باقیمانده های زغال کثیف وسیاه بود 

 

ولی الان سبد پاک و تمیز شده است.

 

پدر گفت : 

 

این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد.

 

پس دنیاوکارهای آن قلبت را از کثافتها پرمیکند ،

 

خواندن قرآن همچون دریا سینه ات راپاک میکند ،

 

حتی اگر معنی آنرا ندانی ...

 

نظرتون چیه تو ایران هم قرآن صورتی چاپ بشه تا جذابیت کتاب برای دخترها بیشتر بشه؟

 

[ یک شنبه 7 تير 1394برچسب:, ] [ 22:25 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

دختر کوچولو به مهمان گفت :

 

" میخوای عروسکامو بیارم ببینی ؟! "

 

مهمان با مهربانی جواب داد:

 

بله ... حتما ....

 

دخترک دوید و همه ی عروسک ها را آورد ...

 

بعضی از اونا واقعا با نمک بودن ...

 

ولی در بین اونا یک عروسک خیلی قشنگ دیگه هم بود.

 

مهمان از دخترک پرسید:

 

کدومشونو بیشتر از همه دوست داری ... ؟!

 

و پیش خودش فکر کرد حتما اونی که از همه قشنگ تره ...!!!

 

اما خیلی تعجب کرد 

 

وقتی دید دخترک به عروسک تکه پاره ای ک یک دست هم نداشت اشاره کرد

 

و گفت : 

 

" اینو "

 

مهمان با کنجکاوی پرسید:

 

اینکه زیاد خوشکل نیست ؟!

 

دخترک جواب داد:

 

" آخه اگه منم دوستش نداشته باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه

 

اونوقت دلش می شکنه ! "

 

"مهربونی یعنی این …

 

زندگی فردا نيست ،

 

زندگی امروز است ،

 

زندگی قصه عشق است و اميد ،

 

صحنه ی غمها نيست.

 

به چه می انديشی ؟!

 

نگرانی بیجاست ،

 

عشق اينجا و تو اینجا و خدا هم اينجاست ،

 

پای در راه گذار،

 

راهها منتظرند ،

 

تا تو هر جا كه بخواهی برسی ،

 

پس رها باش و رها ،

 

تا نماند قفسی

 

 

 
[ چهار شنبه 3 تير 1394برچسب:, ] [ 18:1 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

 

- سلام پسرم !!!

 

بفرما ؟!

 

- ازسرشماري مزاحم ميشم ،

 

مادر تو اين خونه چند نفريد ؟!

 

اگه ميشه برو شناسنامه هاتون رو بيار بنويسمشون .

 

مادر آهسته و آرام لاي در رو بيشتر باز كرد ...

 

سر و ته كوچه رو يه نگاهي انداخت ...

 

چشماش پر اشك شد و گفت :

 

- پسرم !!!

 

قربونت بشم ، ميشه از مارو فردا بنويسي ؟!

 

مامور سرشماري پوزخندي زد و گفت :

 

- مادر چرا فردا ؟!

 

مگه فردا مي خوايد بيشتر بشيد ؟!

 

برو لطفأ شناسنامه هارو بيار وقت ندارم .

 

- آخه...!!!

 

پسرم ٣١ سال پيش رفته جبهه ، هنوز برنگشته !!!

 

شايد فردا برگرده ، بشيم ٢ نفر

 

ميشه فردا بياي ؟!

 

تو رو خدا !!!

 

مامور سرشماري سرش رو انداخت پايين و رفت ...

 

مغازه دار ميگفت :

 

- الان ٢٩ سال هر وقت از خونه ميره بيرون ،

 

كليد خونشرو ميده به من و ميگه :

 

اگه پسرم اومد كليد رو بده بهش بره تو ،

 

چايي هم سر سماور حاضره ،

 

آخه خستست بايد استراحت كنه .

 

شهدا شرمنده ايم

 

به ياد ١٧٥ شهيد غواص

 

 

[ شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, ] [ 23:39 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

خوشــــگله!

 

چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟

 

خانوووووووم…

 

شــماره بدم؟

 

خانوم خوشــــــگله!

 

برسونمت؟

 

خوشــــگله!

 

چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟!

 

این‌ها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می‌شنید!

 

بیچــاره اصلاً اهل این حرف‌ها نبود …

 

این قضیه به شدت آزارش می‌داد.

 

تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود

 

و به محـــل زندگی‌اش بازگردد.

 

روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت …

 

شـاید می‌خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی …!

 

دخترک وارد حیاط امامزاده شد …

 

خسته …

 

انگار فقط آمده بود گریه کند …

 

دردش گفتنی نبود…!

 

رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد …

 

وارد حرم شد و کنار ضریح نشست.

 

زیر لب چیزی می‌گفت انگار!

 

خدایا کمکم کن …

 

چند ساعت بعد ،

 

دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد …

 

خانوم! خانوم!

 

پاشو سر راه نشستی!

 

مردم می خوان زیارت کنند!

 

دخترک سراسیمه بلند شد

 

و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند …

 

به سرعت از آنجا خارج شد …

 

وارد شــــهر شد …

 

امــــا …

 

اما انگار چیزی شده بود …

 

دیگر کسی او را بد نگاه نمی‌کرد …!

 

انگار محترم شده بود …

 

نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی‌کرد!

 

احساس امنیت کرد …

 

با خود گفت : مگه می شه انقد زود دعام مستجاب شده باشه؟!

 

فکر کرد شاید اشتباه می‌کند!

 

اما این‌طور نبود!

 

یک لحظه به خود آمد …

 

دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته…!

 

 

 

[ سه شنبه 26 خرداد 1394برچسب:, ] [ 23:16 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]

ﺑﺮﻫﻨﮕنے ﻭ ﻓﺤﺸﺎ : Like

 

ﻧﺠﺎﺑٺ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﻣـے : Block

 

ﻫﺮﺯﮔــے ﻭ ﻫﺮﺯ ﭘﺮے : Like

 

ﺗڪ ﭘﺮے ﻭ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭے Block

 

ﻫﻮﺱ ﻭ ﺧﻮﺩﻓﺮﻭﺷـے : Like

 

ﻋﺎﺷﻘــــے ﻭ ﭘﺎڪے : Block

 

ﺩﺭﻭﻍ ﻭ ﺭﯾﺎ : Like

 

ﺻﺪﺍﻗٺﻭ ﭘﺎڪے : Block

 

ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻣﺮﺩﺍڹ ﻣﺎ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ :

 

ﺯﻧﺎڹ ﻓﺎﺣﺸہ ﺍﻧﺪ ...

 

ﻭ ﺯﻧﺎڹ ﻣﺎ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ :

 

ﻣﺮﺩﺍڹ ﻣﺎ ﻧﺎﻣﺮﺩ ...

 

ﺁﻫﺎﺍے " ﻣﺮﺩ " :

 

ﻭﻗﺘـے ﺗﻮ ﻻﯾڪ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻓﺎﺣﺸہ ﻫﺎﯼ ﺯﻣﺎڹ ﻣﯿﺰﻧـے

 

ﻭ ﺗﻮ " ﺑﺎﻧﻮ " :

 

ﻭﻗﺘـے ﺧﻮﺩٺ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻻﯾڪ ﻣﯿﻔﺮﻭﺷـۍ ...

 

ﺩﯾﮕﺮ ﻧـہ" ﻣﺮﺩے " ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ

 

ﻧـہ " ﺑﺎﻧﻮے ﭘﺎﮐـۍ " ...

 

ﭘﺲ " ﻣﺮﺩ " ﺑﺎﺵ ﻭ " ﺑﺎﻧﻮ " ﺑﻤﺎڹ ...

 

ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺩﻧﯿﺎ " ﭘﺎڪ " ﺑﻤﺎﻧﺪ .

 

 

[ جمعه 22 خرداد 1394برچسب:, ] [ 20:29 ] [ فاطمه ✿◕ ‿ ◕✿ ] [ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید. امام صادق (ع): «خداوند ثواب بيست و هفت شهيد را به كسي می‌دهد كه يك‌بار بر محمد و آل‌محمد صلوات بفرستد.» «اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان چهارده دریا و آدرس 14darya.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً


دانلود آهنگ جدید سوره قرآن

فال حافظ


داستان روزانه

تعبیر خواب آنلاین

 

کد هدایت به بالا



کد جمع کردن گوشه های عکس

كد ماوس